افغانستان کشور فتواهاست. اگر یک نگاه گذرا به تاریخ دو سدۀ اخیر این کشور بیاندازیم، روشن میشود که همۀ تحولات مهم این مملکت ریشه در فتواهایی دارد که هر از گاهی زمامداران و مفتیان دینی، آن را علم کرده اند و زمینۀ یک تغییر اجتماعی و سیاسی را فراهم آورده اند. در سدۀ نوزدهم سه جنگ تاریخی افغانستان و بریتانیای کبیر بر بنیاد همین فتواها صورت گرفت، عبدالرحمان خان با توسل به همین ترفند نسل کشیهای بیشماری را راه انداخت، امان الله خان را فتواها از حکومتش به زیر کشیدند، نادرشاه در بسا از موارد دشمنانش را مفتیوار قلع و قمع کرد. کمونیستها را فتوا شکست داد و حتا طالبان بر بنیاد همین فتوا زمینۀ شکست دولت اسلامی را فراهم کردند.
شورای علما وظیفهاش را از یاد برده است
سهشنبه, 16 اكتبر 2012 07:22
مبصر سیاسی
این تکرار تاریخ نشان میدهد که در جامعۀ افغانستان ظرفیت و کارایی این حکم دینی- که در سیاست کارکرد ابزاری پیدا کرده است- بسیار بالاست و هر آن که قصد سرکوب دشمنانش را داشته باشد، به سادهگی میتواند از آن استفاده کند.
از سیواندی سال به اینسو، بنابر بازیهای استخباراتی و به هم خوردن شیرازۀ استقلال کامل افغانستان، پاکستان یکی از کشورهایی بوده که با استفاده از این ترفند، برنامههای استراتژیک خود را عملی کرده است. لااقل در ده سال گذشته- حتا در زمانی که گلیم طالبان و کمونیستها برچیده شده و افغانستان عملاً یک کشور اسلامی است- این سیاست کماکان ادامه داشته و هر از گاهی جنایات جاری طالبان در این کشور، از سوی حامیان آنها جهاد خوانده میشود. دست کم افرادی چون مولانا فضل رحمان، قاضی حسین احمد، گلبدین حکمتیار، ملامحمدعمر، اسامه و در این اواخر عمران خان کرکتباز پاکستانی از کسانی بوده اند که به چنین عملی دست زده و فتوای کفر مردم افغانستان را صادر کرده اند.
اما جای سوگمندی آن است که از تمام این چهرهها تنها مورد اخیر آن مورد توجه و واکنش دولت مردان و نهادهای دولت افغانستان قرار گرفته است. جایی که در این اواخر عمران خان در پاسخ به خبرنگاری جنگ طالبان در افغانستان را جهاد علیه ایالات متحده خوانده است. این سخن عمران خان واکنش نهادهای بسیاری را از جمله وزارت خارجۀ افغانستان، شورای علما، مجلس نمایندهگان و... را بر انگیخت. پرسشی که به میان میآید، این است که چرا این نهادها و در مجموع دولت افغانستان در برابر حرف عمران خان تنها واکنش نشان داده است؟
زیرا همه میدانند که عمران خان صلاحیت فتوا را ندارد. او خود یک سیاستمدار لیبرال است که به تاسی از سیاست سنتی پاکستان، به اصطلاح یک دهن گپ زده است. او افزون بر عدم پابندیاش بر احکام اسلامی، گذشتهاش غرق در فساد اخلاقی بوده که این مسایل را دولت مردان ما از جمله شورای علمای افغانستان میدانند. در حالی که موازی با صحبتهای عمران خان، جناب قاضی حسین احمد عین سخن را تکرار کرده و در مصاحبهیی با یکی از رسانههای خصوصی افغانستان آن را در میان گذاشته است. یا قبل بر این، بارها اشخاصی مثل قاضی حسین احمد جهاد در افغانستان را روا دانسته اند. اما هیچگاهی نه شورای علما و نه هم هیچ مفتی نمای دیگری در افغانستان علیه آنان واکنش نشان نداده اند. این برخورد به همان ضربالمثل معروف میماند که میگویند: زورش به مرکب نمیرسد میزند به پالانش.
به نظر میرسد که شورای علمای افغانستان عرضۀ چنین موضعگیرییی را ندارد و از این که مرجعیت دینی را پاکستانیها در دست گرفته اند، خیلی واهمهیی ندارند. شورای علما، در ده سال گذشته همواره در همین موضع قرار داشته اند. بسیار کمتر دیده شده است که این شورا، علیه جنایات طالبان فتوا صادر کنند و یا اینکه با استدلال و منطق دینی، مفتیان پاکستانی را سرجایشان بنشانند. تمام کمال شورای علمای افغانستان در این سالهای اخیر یک عمل طالبانگونه بوده است که فتوا داده بود تا زنان بدون محرم به جایی نمیتوانند سفر کنند.
در حالی که وظیفۀ دینی، ایمانی و وجدانی این شورا حکم میکند تا اجازه ندهد، یک مشت آدم بی خبر از دین، برای پوشش جنایاتشان از چتر دین استفاده کنند. تبلیغ، استدلال، بحث و غلط ثابت کردن برداشتهای پاکستانیها و تروریستان از دین، از وظایف این شوراست که دیریست فراموش این نهاد شده است و در نتیجه گردونۀ تاریخ کماکان مثل گذشته، بر سر مردمیکه سدههاست پیرو دین خدا و مسلمان کامل اند، میچرخد.
No comments:
Post a Comment