Monday 11 November 2013

مرگ بر آمریکا " یا دوستی با آمریکا؟

ایران : " مرگ بر آمریکا " یا دوستی با آمریکا؟
5.11.2013, 17:47
در تهران تظاهرات گسترده ی ضد آمریکایی انجام شد، بهانه آن سالگرد اشغال سفارت آمریکا پس از انقلاب اسلامی توسط جوانان تند روی ایرانی بود. 34 سال پیش 52 کارمند آمریکایی دستگیر شدند و 444 روز زندانی بودند. این حادثه در سال 1979 باعث از بین رفتن ارتباط دیپلماتیک بین آمریکا و ایران شد ، ارتباطی که تا به امروز برقرار نشده است.
ولادیمیر ساژین این مطلب را نقد و بررسی می کند.
تظاهرات های اینچنینی با آتش زدن پرچم آمریکا و شعار " مرگ بر آمریکا" پیشتر هم به طور مرتب در ایران برگزار می شد و کاملا عادی و معمولی بود. اما امروز این طور نیست.
انتخاب حسن روحانی اصلاح طلب به مقام ریاست جمهوری، در ایران و در جهان امید هایی را برای ایجاد تغییرات مشخص در سیاست این کشور و پیش از همه در زمینه ی هسته ای و ارتباط با غرب از جمله آمریکا ایجاد کرد. بیانه های بیشمار روحانی و اعضای دولت وی و همچنین برخی از نکات مثبت در مذاکرات ایران و گروه 5+1 و آژانس بین المللی انرژی هسته ای گواه آن بودند که واقعا روند بازسازی سیاسی آغاز شده است. ضمن آنکه بر اساس نظرسنجی اجتماعی ایرانیان ، تقریبا 80 تا 90 درصد مردم از این سیاست جدید حمایت می کنند.
در عین حال تلاش های روحانی برای ایجاد زمینه های مذاکره با واشنگتن و خاتمه دادن به شعار های بی پایان " مرگ بر آمریکا" ، عکس العمل خشم آلودی را از جانب تندروها به همراه داشت.
روسای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیش از همه خشمگین و ناراضی بودند. از جمله تلاش های پی در پی آنها، راه پیمایی گسترده روز 4 نوامبر با شعار " مرگ بر آمریکا" بود تا با هدفی روشن به رئیس جمهور و مقامات نشان دهند که ملت ایران مخالف دوستی با آمریکا ست.
رهبر معظم ایران آیت الله خامنه ای ، از کسانی که در راه پیمایی حضور داشتند حمایت کرده و خاطر نشان نمود که نباید به لبخند دشمن اعتماد کرد. رهبر ایران دوباره تردید خود را در رابطه با قصد آمریکایی ها نشان داد و گفت : " من احساس خوشایندی از ادامه مذاکرات ( در رابطه با مشکل هسته ای) ندارم ، برای آنکه مشخص نیست ملت به نتایج دلخواه خود خواهد رسید و یا خیر."
آیت الله خامنه ای 4 شرط خود را مطرح نمود که طی آنها ایران با امضای اسناد گروه 5+1 و آژانس بین المللی انرژی هسته ای موافقت خواهد کرد. اول : نبستن تاسیسات زیر زمینی غنی سازی اورانیوم در فردو، دوم : امتناع از ایجاد محدودیت برای غنی سازی اورانیوم 5 درصدی. سوم : ادامه ساخت رآکتور آب سنگین در اراک ( که به طور کامل احتمال تولید پلوتونیوم لازم برای ساخت بمب اتم را ایجاد می کند ) . چهارم : جمهوری اسلامی ایران پروتکل الحاقی آژانس بین المللی انرژی هسته ای را تصویب نمی کند ، در این پروتکل به بازرسین اجازه داده می شود که به طور سرزده هر یک از تاسیسات مشکوک را کنترل و بازرسی نمایند.
این چهار شرط رهبر معظم ایران عملا به طرفداری از محافظه کاران رادیکالی بود که آمادگی بیش از اندازه ی رئیس جمهور روحانی برای مصالحه در زمینه اتمی را نقد می کنند. بنابراین این سوال بدون پاسخ باقی می ماند که خود آیت الله خامنه ای در چه سطحی با این نظریه موافق است. بعید نیست که بیانیه او برای " استفاده داخلی" بوده تا تند روهای خروشان را آرام کند. اما در هر صورت بدیهی است که با در نظر گرفتن این شرایط ، طرف ایرانی هیچ گونه پیشرفتی در مذاکرات پیش روی هفتم و هشتم نوامبر با گروه 5+1 بدست نمی آورد. منتقدان ایران درواقع انتظار دارند تهران در این مسائل مصالحه و آشتی کند.
تظاهراتی که چهارم نوامبر در تهران برگزار شد و همچنین جملاتی که در این روز به گوش رسید، یک بار دیگر نشان می دهد که شکافی بین هیات حاکمه ایران وجود دارد. ازجمله در زمینه روش های حل مشکلات هسته ای ، سیاست ارتباط با آمریکا و غرب و در کل نقش و جایگاه کشور در جهان.
تحلیلگر سیاسی ، شرق شناس و کارشناس سیاست خارجی ایران ایرینا فئودوروا می گوید :
مقیاس تظاهرات در ایران گویای آن است که در جامعه ایران وحدتی در خصوص لزوم آغاز گفتگو با طرف های غربی و از جمله آمریکا وجود نداشته ، موضع طرفداران سیاست خشن بسیار قوی تر است و شعارمرگ بر آمریکا در جامعه ایرانی به اندازه کافی متقاضی دارد.
بنابراین امروز در مقامات سیاسی ایرانی دو نیرو مبارزه می کنند : محافظه کاران رادیکالی که می ترسند امتیازات خود را در سیستم ضد غربی ایجاد شده دولت از دست دهند و واقع بین ها که خطرات ادامه مقابله با کل جهان را درک می کنند.
علاوه بر این تهران انتخاب ویژه ای ندارد. این معضل در کل ساده است : یا واقع بین ها و یا بحران های سیاسی- اقتصادی زیر سایه شعار های نهادینه.

No comments:

Post a Comment