Friday 29 November 2013

پشت پرده بحران سوریه

اکتبر ٢٠
پشت پرده بحران سوریه
دوری گزینی بزرگ واشنگتن

تا چند روز دیگر، از چشم انداز بمباران سوریه توسط امریکا و فرانسه گذرمی کنیم و به گفتگوهای واشنگتن و مسکو می رسیم. تهران که تاکنون درحمایت بی قیدوشرط از دمشق قاطع بوده، به نظر می آید که ب...ه انعطاف روی آورده است. این تغییرموضع ها گویای دگرگونی هایی در نظم بین المللی است که از زمان پایان جنگ سرد نتوانسته سامان یابد و حتی تنظیم امنیت جمعی رانیزبهم ریخته است. گستردگی درگیری هایی که خاورنزدیک و شمال افریقا (مغرب) را تکان داده و همچنین فروریزی حکومت ها می بایست موجب اولویت دادن به دیپلوماسی شود. با آن که ایالات متحده همچنان درصدد آن است که تهران را سرجای خود بنشاند و امنیت اسراییل و عربستان سعودی را تامین کند، نگاهش بیش از پیش به سوی آسیا، با توجه ویژه به سوی چین است.

اززمان جنگ داخلی در سوریه، رییس جمهوری باراک اوباما اعلام کرد که از مداخله مستقیم ایالات متحده پرهیز می کند. به نظراو، امریکا به اندازه کافی در خاورنزدیک جنگ کرده بود و این درگیری منافع اساسی امریکا را تهدید نمی کرد. پس چرا تغییرجهت داد و سوریه را پس از کاربرد سلاح شیمیایی علیه مردم غیرنظامی در ۲۱ اوت به حمله نظامی هدفمند تهدید کرد؟ چرا ناگهان این درگیری از حاشیه به کانون اولویت های راهبردی امریکا جابه جا شد؟ چرا در این زمان بخصوص؟

تاپیش ازاین درگیری سوریه نقشی چشم پوشی پذیر درسیاست خارجی واشنگتن داشت. حتی پس از دوسال نبردهای خونبار و بیش از صدهزارکشته، اکثر سیاست پیشگان امریکا نسبت به دخالت آشکار نظرمخالف داشتند. رییس جمهوری اوباما به حداقل دخالت بسنده کرده و از همتای سوری خود خواسته بود که قدرت را ترک کند و به گروه های غیرمذهبی و میانه روی شورشی وعده کمک فنی داده بود. اواز تحویل سلاح های سنگینی که مخالفان درخواست می کردند و انجام عملی که بتواند رابطه نیروها را درعرصه نبرد تغییردهد خودداری می کرد.

درست است که دربرابر گسترش کشتارها و تلفات غیرنظامی، آقای اوباما پذیرفت که به شورشیان کمک کند و سناریوی یک عملیات نظامی محدود را درنظربگیرد، اما بی درنگ تصریح کرد که این فقط درصورتی خواهدبود که بشار اسد از «خط قرمز» امریکا که کاربرد گازهای شیمیایی یا دادن آن به نیروهای نزدیک به رژیم است عبور کند (۱).

حمله شیمیایی ۲۱ اوت که تخطی از حد تعیین شده ازسوی کاخ سفید بود، واکنشی نظامی را ایجاب می کرد زیرا درغیراین صورت، نخستین ابرقدرت دنیا دربرابر «جامعه بین المللی» بی اعتبار می شد. آقای چارلز («چاک») هیگل، وزیردفاع توضیح می دهد که: «باخودداری از اقدام، ما اعتبار دیگر تعهدات امنیتی ایالات متحده را زیر سئوال می بردیم. نام ایالات متحده باید معنایی داشته باشد. این مساله ای حیاتی برای سیاست خارجی و تعهدهایی است که ما را به متحدانمان پیوند می دهد (۲)».

درحالی که درامریکا مخالفت با حمله به دمشق گسترش می یافت، دوعامل برمحاسبات راهبردی واشنگتن اثرگذاشت: از یک سو، حضور بازیگران منطقه ای در درگیری سوریه که مصمم به بهره گیری از رویدادها در راستای منافع خود بودند و ازراه تحویل اسلحه یا شرکت مستقیم در نبردها عمل می کردند، ازسوی دیگر، جایگاه رشد یابنده ای که حریفان راهبردی ایالات متحده مانند ایران و حزب الله پیدا کرده بودند (۳). به نظر آقای اوباما، تمایل اعلام شده او مبنی بر گذاردن مساله سوریه درحاشیه منافع امریکا با قصدگروه های مختلف برای بهره گیری ازاین «تغافل» برخورد می کرد.

از نظر واشنگتن، خاورنزدیک به صورت پی درپی به سوی دو گرانیگاه کشیده می شود: اسراییل درغرب و سلطنت های نفتی در شرق. اگر اتحاد با تل آویو همچنان پایه نگهدارنده سیاست امریکا باقی می ماند، کشورهای خلیج [فارس] نیز به عنوان دارنده ذخایر انرژی نقشی کلیدی دارند و پارسنگ قدرت ایران هستند. ازدهه ها پیش، منافع راهبردی ایالات متحده درتضمین امنیت اسراییل و عربستان سعودی و تامین جریان بی وقفه نفت از خلیج فارس [درمتن نام مجعول عرب و فارس] به بازارهای جهانی است. سیاستی که نتیجه آن دخالت گسترده درامور محلی و بنابرموقعیت اعزام نیروهای نظامی است (۴).

تاکنون، سوریه تنها درحدی که به منافع اسراییل و سلطنت های نفتی مربوط می شد، مورد توجه ایالات متحده بود. برهمین اساس بود که ایالات متحده مشارکت دمشق در ائتلاف ضدعراقی تشکیل شده درسال ۱۹۹۰ را به گرمی پذیرا شد و رییس جمهوری وقت جرج اچ بوش درعین حال حمایت سوریه از حزب الله را محکوم کرد. سوریه به خودی خود اهمیت کمی داشت.

حتی آنچه که درسال ۲۰۱۱ به عنوان «بهارهای عرب» موسوم شد این بی تفاوتی را تغییر نداد. درحالی که واشنگتن نقشی قاطع در گذار سیاسی درمصر، لیبی و یمن ایفا کرد، خود را از رویدادهای تکان دهنده سوریه به دور نگهداشت. تنها زمانی که توجه قدرت های منطقه ای به سوریه معطوف شد بود که مساله آن دردستور کار امریکا قرارگرفت.

ازسوی دیگر، اسراییل از عواقب درگیری در مرزهایش نگران است: وابستگی روز افزون بشار اسد به نیروی حزب الله می تواند به ارسال انبوه سلاح های سوریه به جنوب لبنان منجرشود، این درحالی است که متحد شکننده ایالات متحده یعنی اردن نیز براثر هجوم انبوه پناهجویانی که ازجنگ گریخته اند، دروضعیتی بی ثبات به سرمی برد. سلطنت های نفتی نیز به سهم خود از بحران برای انجام یک جنگ نیابتی علیه ایران بهره می جویند و هرطرف می کوشد مداخله دیگری را به شکست بکشاند (۵).

به عنوان نمونه، در ۳۱ ماه مه سال جاری، یک شخصیت مذهبی ارشد و متنفذ سنی که درقطر اقامت دارد، شیخ یوسف القرادویی، سنی های سراسر دنیا را به رفتن به سوریه فراخواند تا به نبرد با حزب الله و ایران که آنان را «دشمنان اسلام» توصیف می کرد بپردازند.

چنان که گویی اینها کافی نبود، روسیه ازدیرباز منافع مشترکی با دمشق دارد: مهم ترین آن یک پایگاه دریایی در تارتوس – تنها پایگاه درخارج از قلمرو اتحاد جماهیرشوروی پیشین – وقراردادهای تحویل سلاح (هواپیماهای شکاری، موشک های فوق پیشرفته...) است. رقم این قراردادها، با آن که همیشه رعایت نمی شوند، از ۴ میلیارد دلار فراتر می رود. ازسوی دیگر، سرمایه گذاری های روسیه در کشور (برای بهبود امور زیربنایی، شبکه نیرو یا ظرفیت گردشگری) به طور متوسط به ۲۰ میلیارد دلار درسال می رسد. به عنوان نمونه، یک کارخانه تبدیل گاز طبیعی در ۲۰۰ کیلومتری شرق شهر حمص توسط موسسه ای به نام «استروی ترانس گاز» ساخته شده است که دفترمرکزی آن در مسکو است (۶).

این حضور نیروهای روس از چشم مشاوران نظامی کاخ سفید پنهان نمانده و از ماهها پیش با شدت ازیک دخالت نظامی برای محفوظ نگاه داشتن منطقه نفوذ امریکا جانبداری می کنند. تصمیم آقای اوباما درماه ژوئن برای تحویل سلاح به شورشیان، علاوه بر تجهیزات «غیر کشنده» که ازقبل دریافت می کردند، گویای این تغییرجهت گیری بود. درهمان زمان، رییس جمهوری تصمیم گرفت که اقدامات دیپلوماتیک خود را به قصد یافتن یک راه حل غیرنظامی برای درگیری، گسترش دهد (۷).

بنابر گفته مشاوران نظامی کاخ سفید که خواسته اند ناشناس بمانند، این گفتگوهای غیر رسمی یک سال پیشتر، درحاشیه نشست گروه ۲۰ در لوس کابوس مکزیک آغاز شده بود و آقایان اوباما و ولادیمیر پوتین مدتی دراز درباره ازبین بردن زرادخانه سلاح شیمیایی رژیم بشار اسد گفتگو کرده بودند.

این تغییر موقعیت منطقه ای – راهبردی به یک معنا اثرجانبی اراده ایالات متحده است که دوسال پیش توسط رییس جمهوری بیان شده بود: ازنو برقرارکردن اقتدار امریکا در آسیا و اقیانوس آرام. اولویت در رویارویی با ازبین رفتن نفوذ ایالات متحده دراین بخش ازجهان و ممانعت از قدرت فزاینده رقیب چینی است که واشنگتن، غرق درجنگ های عراق و افغانستان، دست اورا باز گذاشته بود. براثر قانون تعادل، این بازگشت به صحنه آسیا موجب بازشدن فضایی در خاورنزدیک شد که ایران، روسیه و دیگران امروز به بهره جویی ازآن پرداخته اند و برسر داشتن نقش اول نزاع می کنند. نگرانی که واشنگتن ازاین بابت احساس می کند، بی ارتباط با سخت گیری ناگهانی نسبت به بشار اسد نیست.

رییس جمهوری امریکا با درپیش گرفتن روند دیپلوماتیک، با یک تیر دونشان می زند. نخست: نقشی که به کرملین برای پیشبرد گفتگوها داده شده، روسیه را زیر نورافکن های «جامعه بین المللی» قرارمی دهد، امری که می تواند مانع ازآن شود که این کشور بیش ازاین منطقه را بی ثبات کند. سپس: ضبط و نابود کردن موجودی گازهای سمی سوریه – که هنوز کسی نمی داند با چه وسیله فنی، لجستیک و مالی عملی خواهد شد – می تواند تهران را به نرمش بیشتر دربرابر فشارهای بین المللی برای برنامه هسته ای اش وادارد.

به نظر می آید که زمانی که ایالات متحده دیدگاه های خود را به سراسر دنیا تحمیل می کرد سپری شده و ازاین پس کاخ سفید تردستانه با دو هدف که آشتی پذیر نیستند بازی می کند: کاستن از سرعت نفوذ چین با تقویت موقعیتش در آسیا و محدود کردن اشتهای منطقه ای ایران و روسیه با دخالت در پرونده سوریه.

۱- Cf. James Ball, « Obama issues Syria a “red line” warning on chemical weapons », TheWashington Post, 20 août 2012.

۲- سخنان چارلز هاگل(Charles Hagel) در مقابل کمیسیون روابط خارجی سنا در ۳ سپتامبر ۲۰۱۳.

۳- مقاله « از بن بست در سوریه تا جنگ منطقه ای» ، لوموند دیپلماتیک ژوئیه ۲۰۱۳.

۴- MichaelT. Klare, Blood and Oil,Metropolitan Books, NewYork, 2005 ;Michael Palmer, Guardians of the Gulf, Free Press, NewYork, 1992.

۵- TimArango,Anne Barnard et DuraidAdnan, « As Syrians fight, sectarian strife infects Mideast », The NewYork Times, 1er juin 2013.

۶- Yagil Beinglass et Daniel Brode, « Russia’s Syrian power play », The NewYork Times, 30 janvier 2012.

۷-

Mark Mazzetti, Michael R. Gordon et Mark Landler, « US is said to plan to send weapons to Syrian rebels », The New York Times, 13 juin 2013 ; Peter Baker et Michael R.Gordon, « An unlikely evolution, from casual proposal to possible resolution », The NewYork Times, 10 septembre 2013

No comments:

Post a Comment