Sunday 17 June 2012

دیدگاه ها

وضع در سوریه پس از طرح عنان چگونه خواهد شد؟


ولادیمیر پوتین

 (Vladimir Putin)

 و "هو جینتائو" روسای جمهور روسیه و چین از طرح عنان در سوریه حمایت کرده و وزارت خارجه روسیه بخاطر بیانات اپوزیسیون سوریه ابراز نگرانی کرد که اظهار می دارد دیگر قصد ندارد این طرح را اجرا کند.
به عبارت دیگر مسکو فعلا قصد ندارد از مدلی که دیپلماسی روسیه بهار امسال به اجرای آن نایل آمد، دست بردارد. در ماهیت امر همانا تلاش های مسکو طرح عنان را امکان پذیر کرد چون پشتکار وزارت خارجه روسیه دیگر نقش آفرینان را وادار ساخت از این ایده که فقط برکناری اسد باعث حل مساله سوریه خواهد شد، صرفنظر کنند. مسکو در دوره بین ماه های ژانویه و آوریل ثابت کرد که قادر است در مقابل فشار شدید روانی ایستادگی کند و نقش آفرین مهم و ماهری است و همچنین به بازگشت به مکانیزم های کلاسیک حل و فصل دیپلماتیک بجای سناریوی قهری "تغییر رژیم" نایل آمد.

با این وجود فورا قابل درک شد که امکانات روسیه محدود است. اگر طرح عنان حداقل 6 ماه قبل ظاهر می شود، می توانست با موفقیت روبرو شود اما تا بهار 2012 سطح خشونت طرفها بشدت افزایش یافته بود.همچنین شرکت غیر سازنده نیروهای خارجی در درگیری سوریه که بیشتر آنها در جانب اپوزیسیون سوریه قرار دارند، به حد فوق العاده زیادی افزایش یافته بود. شمار بیش از حد زیادی از نقش آفرینان ظاهر شده اند که در شکست مساعی جهانی ذینفع هستند. در میان آنها هم مخالفان اسد که هیچ گزینه ای غیر از سرنگونی وی را قبول ندارند و هم اطرافیان رییس جمهور سوریه وجود دارند که معتقدند پس از مدت اندکی حتما به پیروزی خواهند رسید.


اصلا بی ثمری اقدامات و عدم انعطاف مقامات سوریه نقش تعیین کننده ای را در فاجعه سوریه داشته است. تمام تلاش ها برای اصلاحات و دگرگونی ها حتی دگرگونی های نیم بند و ناقص با تاخیر زیاد و هنگامی صورت گرفته اند که دیگر نمی شد وضع را تغییر داد و گاهی حتی وضع را بدتر کردند.مثلا اگر هیچکس نمی تواند ثابت کند که همه پرسی مشروع بود، تصویب قانون اساسی جدید چه فایده ای دارد؟هر چند برای سوریه و مقامات این کشور ناخوشایند است، حمایت بخش بزرگی از مردم از اسد هیچ چیزی را تغییر نمی دهد. اولا: اقلیت مخالف پر تعداد بوده و بر متحدان خارجی و اعتماد جهانیان تکیه دارد. ثانیا: سرنوشت "همتایان" اسد در کشورهای منطقه بطور مشخص حاکی از آن است که در لحظه بحرانی هیچکس در جانب دیکتاتور باقی نمی ماند و اکثریت کسانی که وی را شر کمتر می دانستند، نمی خواهند برای دفاع از وی دست به خطر بزنند.

از نقطه نظر سیاست خیلی مهم نیست که چه کسی در ورای فاجعه در شهر حوله قرار داشت که در نتیجه آن دهها نفر از جمله کودکان کشته شده و موج جدید خشونت در سوریه آغاز گردید. حتی اگر این توطئه برنامه ریزی شده از سوی مخالفان رژیم باشد، دولت سوریه باید جوابگوی آن باشد. آخر همانا حکومت مسئول ثبات و آرامش در کشور است و اگر قادر به تامین ثبات و آرامش نباشد به مشروعیت آن لطمه وارد می شود.

روسیه در برابر انتخاب دشواری قرار دارد. طرح عنان در مرز شکست قرار دارد و اگر این طرح شکست بخورد ادامه صحبت در مورد گفتگو وصلح آفرینی عملا غیر قابل تصور خواهد شد. اما راه دیگری نیز وجود ندارد. روسیه هیچگاه به تایید عملیات قهری طبق مدل لیبی تن در نخواهد داد و اشاره هیلاری کلینتون به اینکه اجرای عملیات بدون اجازه شورای امنیت سازمان ملل متحد منتفی نیست، به احتمال زیاد لاف زنی است. به این ترتیب یگانه گزینه ممکن رساندن پول و اسلحه برای اپوزیسیون به این امید است که خود مخالفان از پس سرنگونی رژیم سوریه بر آیند. به عبارت دیگر منظورشدت بخشیدن به جنگ داخلی است . برای این کار باید شورای ملی سوریه را باید به عنوان دولت قانونی به رسمیت شناخت.در لیبی چند هفته بعد از شروع ناآرامی ها چنین کاری انجام شده و به این ترتیب اساس های شبه مشروعی برای حمایت از مخالفان قذافی ایجاد شد. برخی از کشورهای عربی و همچنین فرانسه می توانند دوباره و اینباردر سوریه این کار را انجام دهند.

روسیه برای پیشبرد موفقیت حاصله در خاورنزدیک در اولین ماه های سال 2012 میلادی باید طرح موثربرای تغییر حکومت سوریه را عرضه کند که در آن تغییر حکومت نه از راه سرنگونی اسد و بروز هرج و مرج بلکه با استفاده از یک روش نرم و ملایم در نظر گرفته شود. سوریه به مدل جدید حکومتی نیاز دارد و فقط صحبت درباره برگزاری انتخابات آزاد برای تعیین تکلیف کشور کافی نیست. تضمینات فقط برای خود اسد و اطرافیان نزدیک وی لازم نیست بلکه بیشتر برای آن گروه های اجتماعی و قومی درسوریه لازم است که از سرکوب در صورت به قدرت رسیدن اکثریت سنی هراس دارند. منظور نه فقط گروه ممتاز شیعیان علوی بلکه مسیحیان و دیگر کسانی است که بیشتر به سیستم فعلی اعتماد داشته اند تا سیستم جدید احتمالی. برای طرح ریزی سیستم اداره سوریه که احتمالا همچون سیستم اداره لبنان بغرنج و ظریف خواهد بود، باید تلاش های بین المللی صورت بگیرد. در این رابطه همچنین می توان تجربه بوسنی را بخاطرآورد. در حال حاضر بسیاری "تفاهمنامه دیترویت" را مورد انتقاد قرار می دهند اما این تفاهمنامه با وجود اینکه باعث حل مسایل دراز مدت نشد، حداقل خونریزی گسترده را متوقف کرده وصلح را در بوسنی برقرار نمود.

شرط حتمی موافقت بشار اسد برای کنار رفتن از قدرت یعنی چیزی شبیه مدل یمن است که اکنون بسیاری درباره آن صحبت می کنند. در یمن عربستان سعودی و آمریکا "عامل" کناره گیری "علی عبدالله صالح" بودند اما حالا وقت آن است که ایران و روسیه در سوریه به این کار بپردازند تا از چنان فروپاشی که به منافع تهران و مسکو در آنجا لطمه وارد سازد، جلوگیری شود. فقط فشار نزدیک ترین شرکا می تواند مقامات دمشق را وادار سازد از بدترین گزینه پیشگیری کنند. در غیر اینصورت امکان اجرای سناریوی یمن از بین رفته و خطر تحقق مخلوطی از سناریوهای عراق، لیبی و لبنان دوره هرج و مرج به وجود خواهد آمد.

علامتی که سوریه می تواند به بشار اسد بدهد، عبارت از آن است که مسکو هر کاری از دستش بر آمده برای وی انجام داده و اسد نباید روی بیشتر از این حساب کند. در هرحال تضمینی وجود ندارد که اسد کناره گیری از قدرت را قبول کند اما در اینصورت بطور تمام و کمال مسئولیت جریان آتی رویدادها را برعهده خواهد داشت.

«ریانووستی»

No comments:

Post a Comment