دیورند سرانجام چه میشود؟
دوشنبه, 01 اكتبر 2012 09:03
احمد عمران
آیا رییسجمهوری در تلاش است که خط مرزی دیورند میان افغانستان و پاکستان را به رسمیت بشناسد؟تازهترین یافتهها در این خصوص که به یک ناظر روسی برمیگردد، نشان از تلاشهای رییسجمهوری برای به رسمیت شناختن این مرز اختلافی میان دو کشور دارد. الکساندر کنیازف یک ناظر روسی در افغانستان گفته که آقای کرزی از یکسال به اینسو سعی در به رسمیت شناختنِ این خط مرزی دارد؛ ولی به باور این ناظر روسی، حساسیتهای موجود در افغانستان سبب شده که آقای کرزی به وضاحت در این خصوص حرفی نزند.به باور بسیاری از آگاهان، خط مرزی دیورند مهمترین مسالة مناقشهبرانگیز میان افغانستان و پاکستان است که از سالیان متمادی بدون آنکه باتوجه به کنوانسیونهای بینالمللی، راهحل منطقی و اصولی برای آن جستوجو شود، به یک مسالة داغ سیاسی تبدیل شده است. در این خصوص نه دولتمردان کشور حرف دلِ خود را بیان میکنند و نه هم دولتمردان پاکستان.
ولی بسیاری از آگاهان باور دارند که یکی از علل اصلی روابط غیردوستانة پاکستان با افغانستان، مسالة دیورند است. اما پرسش اینجاست که آیا با پوشیده نگه داشتن یک مساله، میتوان واقعیت آن را نیز پوشیده نگه داشت؟
شاید در گذشتههای دور که دسترسی به اطلاعات، اینهمه فراگیر نبود و مردم افغانستان هم کمتر به مسایل سیاسی دلچسپی نشان میدادند، میشد که اختلافنظرها در این رابطه را از چشم افکار عمومی پوشیده نگه داشت؛ ولی در حال حاضر که دسترسی به اطلاعات از آب خوردن هم سادهتر شده و مردم افغانستان هم در کورانِ حوادثِ سه دهة اخیر بهشدت سیاسی شدهاند، بعید به نظر میرسد که بتوان اینگونه مسایل را که شدیداً به سرنوشت و آیندة کشور پیوند خورده، از چشم آنها پنهان نگه داشت.
گروه ارگ که تمایلات بهشدت پاکستانی دارد، از سالهای دوری تلاش میکند که به هر نحو ممکن رضایت دوستان پاکستانی خود را در مسایل منطقه جلب کند. شاید موضوع امضای توافقنامة راهبردی با این کشور هم که در این برهة زمانی مطرح میشود، بیرابطه با مسالة دیورند نباشد. برخی آگاهان از نشان دادن چراغ سبز مقامهای کشور به همتایان پاکستانی آنها خبر میدهند که میخواهند با کنار گذاشتن اختلافها، رابطة خود را با این کشور «حسنه» بسازند. اما مهم این است که این «حسنهسازی» چهگونه میخواهد صورت گیرد؟
موضوع خط مرزی دیورند یک موضوع ملی است و باید به وسیلة مردم افغانستان فیصله پذیرد و نه تیمِ حاکم. اما مسالة مهم در این خصوص این است که چنین موضوع مهم و حساسی، همواره از سوی دولتمردان از آجندای کاری کنار گذاشته شده و یا تلاش شده که روی آن بحث و گفتوگو صورت نگیرد؛ در حالی که چنین مسایلی در یک گفتوگوی ملی میتوانند حلوفصل شوند و به گونة عقلانی فیصله پذیرند. اما ارگنشینان هرگز به دلیل منافع سیاسیِ خود نخواستهاند که دریچة گفتوگو و بحث را در این خصوص باز کنند.
ارگ ریاستجمهوری میکوشد که بسیاری از قضایای داغ سیاسی را در پشت درهای بسته به بحث بگذارد و به نتایج دلخواه خود در این زمینهها برسد. سیاست ارگ از نخستین روزهای حکومتداری آقای کرزی در قبال مسایل ملی، گنگ و غیرشفاف بوده و همین عدم شفافیت، سبب بروز بسیاری از اختلافها و تنشها در منطقه و کشور شده است. اگر مسالة خط مرزی دیورند، به مردم افغانستان واگذاشته میشد، بدون شک تا به حال راهحلی منطقی یافته بود. ولی سران دولت به دلایل نامعلوم این موضوع را که هر روز از هموطنان ما قربانی میگیرد، در محاق فراموشی گذاشتهاند، آنهم در محاق فراموشی ظاهر و خودخواسته؛ چرا که خودشان همواره در تلاش یافتن راهحلی برای آن بودهاند که منافع سیاسی آنها را در درازمدت تامین کرده بتواند.
از جانب دیگر، مسالة خط مرزی دیورند تنها به حکومت پاکستان نیز برنمیگردد که سران آن کشور حق اظهار نظر و گفتوگو در این مورد را داشته باشند؛ در خصوص این مساله، ساکنان این منطقهاند که میتوانند به درستی منافع خود را تشخیص دهند. حکومت پاکستان نیز همچون همتایان افغانستانیِ خود، در تلاش بهربرداریهای سیاسی از این مسالة کاملاً حقوقی است و در سایة این مساله، خود را محق دانسته که در امور کشورِ ما مداخله کند و یا گروههای ضد دولتی را تشویق به جنگ سازند؛ جنگی که به باور بسیاری از آگاهان مسایل سیاسی، عملاً ریشه در این معضل مرزی میان دو کشور دارد.
آنچه که به گونة فوری در خصوص خط مرزی دیورند میتواند مطرح شود، این است که دولت افغانستان باید به آرای مردم و منافع و مصالح ملی کشور نظر اندازد و سپس از مجاری بینالمللی و حقوقی، این مساله را حل کند. فراموش کردن و کنار گذاشتنِ معضل دیورند، به سود افغانستان و پاکستان نیست و مردم هر دو کشور از آن زیان میبینندـ چنانکه سالها دیدهاند.
از جانب دیگر، باید تلاش شود که از سیاسی شدنِ مسالة دیورند جلوگیری شود، هرچند که دولتمردانِ دو کشور به اندازة کافی آن را به یک مسالة سیاسی بدل کردهاند. اختلافات بر سر خط مرزی دیورند، یک مسالة حقوقی میان افغانستان و پاکستان است که بر اساس اسناد و شواهد تاریخی میتواند به حلوفصل منطقی و مسالمتآمیز بیانجامد. ادامۀ این بحث به عنوان یک بحث سیاسی، نه تنها به حل آن کمک نمیکند؛ بلکه به تنشها و خصومتها میان دو کشور دامن میزند.
متاسفانه دیده میشود که دولتمردان پاکستان و دولتمردان افغانستان، هیچکدام خواهان حل حقوقیِ این مساله نیستند؛ بلکه هر دو کشور، به بهرهبرداریهای سیاسی از این مساله میپردازند. به این لحاظ، ضروری است که نهادهای غیردولتیِ مسوول و احزاب سیاسی در کشور، این موضوع را در داخل و خارج کشور در سطح بینالمللی دنبال کنند. اگر تصمیمگیری در این خصوص به ارگنشینان سپرده شود، بدون تردید آنها با توجه به منافع سیاسی خود، حاضر اند به این معضلِ حقوقی به عنوان یک مسالة سیاسی همچنان ادامه دهند و تمام مردم افغانستان را قربانیِ آن سازند.
برگرفته: ماندگار
ولی بسیاری از آگاهان باور دارند که یکی از علل اصلی روابط غیردوستانة پاکستان با افغانستان، مسالة دیورند است. اما پرسش اینجاست که آیا با پوشیده نگه داشتن یک مساله، میتوان واقعیت آن را نیز پوشیده نگه داشت؟
شاید در گذشتههای دور که دسترسی به اطلاعات، اینهمه فراگیر نبود و مردم افغانستان هم کمتر به مسایل سیاسی دلچسپی نشان میدادند، میشد که اختلافنظرها در این رابطه را از چشم افکار عمومی پوشیده نگه داشت؛ ولی در حال حاضر که دسترسی به اطلاعات از آب خوردن هم سادهتر شده و مردم افغانستان هم در کورانِ حوادثِ سه دهة اخیر بهشدت سیاسی شدهاند، بعید به نظر میرسد که بتوان اینگونه مسایل را که شدیداً به سرنوشت و آیندة کشور پیوند خورده، از چشم آنها پنهان نگه داشت.
گروه ارگ که تمایلات بهشدت پاکستانی دارد، از سالهای دوری تلاش میکند که به هر نحو ممکن رضایت دوستان پاکستانی خود را در مسایل منطقه جلب کند. شاید موضوع امضای توافقنامة راهبردی با این کشور هم که در این برهة زمانی مطرح میشود، بیرابطه با مسالة دیورند نباشد. برخی آگاهان از نشان دادن چراغ سبز مقامهای کشور به همتایان پاکستانی آنها خبر میدهند که میخواهند با کنار گذاشتن اختلافها، رابطة خود را با این کشور «حسنه» بسازند. اما مهم این است که این «حسنهسازی» چهگونه میخواهد صورت گیرد؟
موضوع خط مرزی دیورند یک موضوع ملی است و باید به وسیلة مردم افغانستان فیصله پذیرد و نه تیمِ حاکم. اما مسالة مهم در این خصوص این است که چنین موضوع مهم و حساسی، همواره از سوی دولتمردان از آجندای کاری کنار گذاشته شده و یا تلاش شده که روی آن بحث و گفتوگو صورت نگیرد؛ در حالی که چنین مسایلی در یک گفتوگوی ملی میتوانند حلوفصل شوند و به گونة عقلانی فیصله پذیرند. اما ارگنشینان هرگز به دلیل منافع سیاسیِ خود نخواستهاند که دریچة گفتوگو و بحث را در این خصوص باز کنند.
ارگ ریاستجمهوری میکوشد که بسیاری از قضایای داغ سیاسی را در پشت درهای بسته به بحث بگذارد و به نتایج دلخواه خود در این زمینهها برسد. سیاست ارگ از نخستین روزهای حکومتداری آقای کرزی در قبال مسایل ملی، گنگ و غیرشفاف بوده و همین عدم شفافیت، سبب بروز بسیاری از اختلافها و تنشها در منطقه و کشور شده است. اگر مسالة خط مرزی دیورند، به مردم افغانستان واگذاشته میشد، بدون شک تا به حال راهحلی منطقی یافته بود. ولی سران دولت به دلایل نامعلوم این موضوع را که هر روز از هموطنان ما قربانی میگیرد، در محاق فراموشی گذاشتهاند، آنهم در محاق فراموشی ظاهر و خودخواسته؛ چرا که خودشان همواره در تلاش یافتن راهحلی برای آن بودهاند که منافع سیاسی آنها را در درازمدت تامین کرده بتواند.
از جانب دیگر، مسالة خط مرزی دیورند تنها به حکومت پاکستان نیز برنمیگردد که سران آن کشور حق اظهار نظر و گفتوگو در این مورد را داشته باشند؛ در خصوص این مساله، ساکنان این منطقهاند که میتوانند به درستی منافع خود را تشخیص دهند. حکومت پاکستان نیز همچون همتایان افغانستانیِ خود، در تلاش بهربرداریهای سیاسی از این مسالة کاملاً حقوقی است و در سایة این مساله، خود را محق دانسته که در امور کشورِ ما مداخله کند و یا گروههای ضد دولتی را تشویق به جنگ سازند؛ جنگی که به باور بسیاری از آگاهان مسایل سیاسی، عملاً ریشه در این معضل مرزی میان دو کشور دارد.
آنچه که به گونة فوری در خصوص خط مرزی دیورند میتواند مطرح شود، این است که دولت افغانستان باید به آرای مردم و منافع و مصالح ملی کشور نظر اندازد و سپس از مجاری بینالمللی و حقوقی، این مساله را حل کند. فراموش کردن و کنار گذاشتنِ معضل دیورند، به سود افغانستان و پاکستان نیست و مردم هر دو کشور از آن زیان میبینندـ چنانکه سالها دیدهاند.
از جانب دیگر، باید تلاش شود که از سیاسی شدنِ مسالة دیورند جلوگیری شود، هرچند که دولتمردانِ دو کشور به اندازة کافی آن را به یک مسالة سیاسی بدل کردهاند. اختلافات بر سر خط مرزی دیورند، یک مسالة حقوقی میان افغانستان و پاکستان است که بر اساس اسناد و شواهد تاریخی میتواند به حلوفصل منطقی و مسالمتآمیز بیانجامد. ادامۀ این بحث به عنوان یک بحث سیاسی، نه تنها به حل آن کمک نمیکند؛ بلکه به تنشها و خصومتها میان دو کشور دامن میزند.
متاسفانه دیده میشود که دولتمردان پاکستان و دولتمردان افغانستان، هیچکدام خواهان حل حقوقیِ این مساله نیستند؛ بلکه هر دو کشور، به بهرهبرداریهای سیاسی از این مساله میپردازند. به این لحاظ، ضروری است که نهادهای غیردولتیِ مسوول و احزاب سیاسی در کشور، این موضوع را در داخل و خارج کشور در سطح بینالمللی دنبال کنند. اگر تصمیمگیری در این خصوص به ارگنشینان سپرده شود، بدون تردید آنها با توجه به منافع سیاسی خود، حاضر اند به این معضلِ حقوقی به عنوان یک مسالة سیاسی همچنان ادامه دهند و تمام مردم افغانستان را قربانیِ آن سازند.
برگرفته: ماندگار
No comments:
Post a Comment