توافق پاکستان و افغانستان و معمای صلح
دکتر سردار محمد رحیمی
به نظر می رسد افغانستان و پاکستان در لندن موفق شده اند در مورد یک پروسه مشخص برای دستیابی به صلح در افغانستان دست یابند. هر چند مشخص بود که دو کشور از سال گذشته برنامه مخفی را در مورد گفتگوهای صلح روی دست دارند اما در نشست دوم این برنامه عمل به رسانه ها و بیرون از روی نسخه انگلیسی آن درز پیدا کرده بود . توافق دو کشور مساله محوری در عملی شدن صلح در افغانستان است اما سوال اینجاست که که به چه میزان پاکستان و افغانستان روی یک طرح مشترک به توافق خواهند رسید.
عملا به نظر می رسد رویکرد افغانستان و پاکستان در مورد مذاکره کنندگان در گفتگوهای صلح تا حدود زیادی با هم متفاوت است پاکستان گفتگوهای صلح را به مثابه یک راهکار حاشیه ای برای پاسخ دادن به فشار جامعه جهانی و امتیاز گیری از انگلستان و آمریکا میداند و افغانستان امید دارد که در گفتگوهای صلح بتواند گروههای نزدیک به مواضع رئیس جمهور و حکومت را وارد پروسه سیاسی نماید . بنابراین ظاهرا دو طرف در چارچوب یک تفاهم نامه مشترک برای گفتگوهای صلح به توافق دست یافته اند اما مکانیزم وبخصوص محتوای این پلان تا حدودی نا مشخص بوده و برمی گردد به تحولات سیاسی و شرایط پیش رو. مساله اصلی اینجاست که نگاه پاکستان به پروسه صلح در افغانستان چیست و چه اهدافی را دنبال می کند.
به نظر می رسد پاکستان دراین طرح دو هدف عمده را برای دستیابی برگزیده است نخست اینکه تلاش می کند این گفتگوها زمان بر بوده و عملا تا سال 2014 تداوم یافته و با رصد نمودن اوضاع سیاسی افغانستان شرایط گفتگوها را به نفع خود تغییر داده یا اساسا مسیر گفتگوها را عندالزوم متوقف یا مطابق منافع خود تغییر دهد. دوم اینکه تلاش دارد در صورت دریافت امتیازهای مشخص و مطلوب بخشی از گروههای تروریستی و طالبان را که تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده است در این گفتگوها شامل نموده و بردی دوجانبه را حاصل نماید.چرا که پاکستان یکی از مهمترین منابع تمویل و تجهیز گروههای شورشی و تروریستی است و همواره دست اسن کشور در مورد استفاده و بازی با کارتهای متنوع در این حوزه باز است. و چنانچه بتواند در داخل افغانستان نیز شرایط را با ورود این مجموعه بیشتر به نفع خود تغییر بدهد بازی پر منفعتی برای پاکستان رقم خواهد خورد.
از سویی دیگر حکومت افغانستان در مسیری قرار گرفته است که بعید است بتواند مسیری را که شتاب زده و نسنجیده در گفتگوهای صلح شروع نموده بود به درستی مدیریت نمایدو همچنین عدم حمایت نهادهای مدنی و سیاسی از این روند به دلیل غیر شفاف بودن و غیر ملی بودن ان باعث می گردد حکومت بیشتر در بحران غرق شده و مشکلات امنیتی و سیاسی کشور شدت یابد. نشست لندن و نشست های دیگر در این حوزه باید بتواند اعتماد ملی و حمایت جریانها و گروههای قدرتمند سیاسی داخلی را با خود داشته باشد در غیر اینصورت اگر مردم و جریانهای سیاسی احساس نمایند که این روند غیر ملی خلاف منافع علیای افغانستان است شکست ان حتمی خواهد بود.
عملا به نظر می رسد رویکرد افغانستان و پاکستان در مورد مذاکره کنندگان در گفتگوهای صلح تا حدود زیادی با هم متفاوت است پاکستان گفتگوهای صلح را به مثابه یک راهکار حاشیه ای برای پاسخ دادن به فشار جامعه جهانی و امتیاز گیری از انگلستان و آمریکا میداند و افغانستان امید دارد که در گفتگوهای صلح بتواند گروههای نزدیک به مواضع رئیس جمهور و حکومت را وارد پروسه سیاسی نماید . بنابراین ظاهرا دو طرف در چارچوب یک تفاهم نامه مشترک برای گفتگوهای صلح به توافق دست یافته اند اما مکانیزم وبخصوص محتوای این پلان تا حدودی نا مشخص بوده و برمی گردد به تحولات سیاسی و شرایط پیش رو. مساله اصلی اینجاست که نگاه پاکستان به پروسه صلح در افغانستان چیست و چه اهدافی را دنبال می کند.
به نظر می رسد پاکستان دراین طرح دو هدف عمده را برای دستیابی برگزیده است نخست اینکه تلاش می کند این گفتگوها زمان بر بوده و عملا تا سال 2014 تداوم یافته و با رصد نمودن اوضاع سیاسی افغانستان شرایط گفتگوها را به نفع خود تغییر داده یا اساسا مسیر گفتگوها را عندالزوم متوقف یا مطابق منافع خود تغییر دهد. دوم اینکه تلاش دارد در صورت دریافت امتیازهای مشخص و مطلوب بخشی از گروههای تروریستی و طالبان را که تاریخ مصرف آنها به پایان رسیده است در این گفتگوها شامل نموده و بردی دوجانبه را حاصل نماید.چرا که پاکستان یکی از مهمترین منابع تمویل و تجهیز گروههای شورشی و تروریستی است و همواره دست اسن کشور در مورد استفاده و بازی با کارتهای متنوع در این حوزه باز است. و چنانچه بتواند در داخل افغانستان نیز شرایط را با ورود این مجموعه بیشتر به نفع خود تغییر بدهد بازی پر منفعتی برای پاکستان رقم خواهد خورد.
از سویی دیگر حکومت افغانستان در مسیری قرار گرفته است که بعید است بتواند مسیری را که شتاب زده و نسنجیده در گفتگوهای صلح شروع نموده بود به درستی مدیریت نمایدو همچنین عدم حمایت نهادهای مدنی و سیاسی از این روند به دلیل غیر شفاف بودن و غیر ملی بودن ان باعث می گردد حکومت بیشتر در بحران غرق شده و مشکلات امنیتی و سیاسی کشور شدت یابد. نشست لندن و نشست های دیگر در این حوزه باید بتواند اعتماد ملی و حمایت جریانها و گروههای قدرتمند سیاسی داخلی را با خود داشته باشد در غیر اینصورت اگر مردم و جریانهای سیاسی احساس نمایند که این روند غیر ملی خلاف منافع علیای افغانستان است شکست ان حتمی خواهد بود.
No comments:
Post a Comment