اولویتهای سیاست خارجی امریکا در دور دوم ریاستجمهوری اوباما
دوشنبه ۷ حوت ۱۳۹۱
- نجیبالله مهاجر، کارمند سفارت افغانستان در بریتانیا
رییسجمهور اوباما از معدود رهبرانی است که در دنیای غرب و پس از بحران بزرگ اقتصادی، برای بار دوم و با اکثریت چشمگیر به پیروزی میرسد. بدون تردید، این مساله نشانگر قدرت اخلاقی، نفوذ معنوی و نیز جدیت او در مدیریت شرایط دشوار اقتصادی و بحرانهای کلان بینالمللی است که با دوران ریاستجمهوریاش همراه بوده است. پیروزی مجدد اوباما در شرایطی اتفاق میافتد که بحران اقتصادی نشات گرفته از امریکا، چندین رییسجمهور و نخستوزیر را در کشورهای مختلف غربی از یونان تا فرانسه خانهنشین کرده است.
بهنظر میرسد اولویت اصلی دور دوم کار رییسجمهور اوباما بر حل مسایل داخلی امریکا استوار خواهد بود. بحران اقتصادی، مسایل مالیه، رسیدگی به مشکلات پناهندگی چندین میلیون مهاجر غیرقانونی در این کشور، یافتن راهحل مناسب برای مشکل اسلحه و غیرقانونی ساختن جواز حمل آن از مهمترین مسایلی است که تمرکز رییسجمهور اوباما بر آنان چشمگیر خواهد کرد.
بهنظر میرسد اولویت اصلی دور دوم کار رییسجمهور اوباما بر حل مسایل داخلی امریکا استوار خواهد بود. بحران اقتصادی، مسایل مالیه، رسیدگی به مشکلات پناهندگی چندین میلیون مهاجر غیرقانونی در این کشور، یافتن راهحل مناسب برای مشکل اسلحه و غیرقانونی ساختن جواز حمل آن از مهمترین مسایلی است که تمرکز رییسجمهور اوباما بر آنان چشمگیر خواهد کرد.
توجه اصلی به مسایل داخلی از سوی رییسجمهور اوباما به این معنی نخواهد بود که سیاست خارجی امریکا به فراموشی سپرده میشود. سیاست خارجی امریکا در دوره کنونی بهدست تیمی قرار گرفته است که در راس آن، سناتور جان کری، کهنهکارترین سیاستمداران این کشور قرار دارد. تلاش سیاستگذاران خارجی امریکا در دوران دوم ریاستجمهوری اوباما بیشتر بر عملگرایی(پراگماتیسم) و دوری از تنش در عرصه بینالملل استوار خواهد بود. انتصاب آقای هیگل در راس تیم نظامی و دفاعی امریکا نیز، در جهت تقویت سیاست خارجی ملایم معنی میدهد. آقای هیگل از شخصیتهای معروفی است که به احتیاط، دوراندیشی و نیز اجنتناب از تنشهای نظامی و لشکرکشیهای بیرونی متمایل است. گردآوری چنین تیمی یقینا بهمعنی لزوم چرخش آشکار در سیاستهای خارجی و نظامی امریکا است.
موضوعات ذیل، اولویتهای مهم سیاست خارجی امریکا در دور دوم ریاستجمهوری آقای اوباما را تشکیل میدهند:
موضوعات ذیل، اولویتهای مهم سیاست خارجی امریکا در دور دوم ریاستجمهوری آقای اوباما را تشکیل میدهند:
1 – ایران
بدون تردید نظام ایران و سیاستهای بلندپروازانه اتومی آن، تهدیدی جدی علیه منافع استراتژیک امریکا در منطقهی مملو از منابع انرژی خلیج است. سیاست امریکا در دور قبل بر اصل مذاکره و جستجوی راهحل دیپلوماتیک مساله ایران استوار بوده است. هرچند تلاشهای زیادی صورت گرفت تا امریکا مستقیما و یا توسط اسراییل بر تاسیسات اتومی ایران حمله کند، ولی بحران عراق، افغانستان، مشکلات اقتصادی امریکا و نیز دوراندیشی شخص اوباما مانع این برنامه شد.
در دور دوم نیز تلاشهای دیپلوماتیک ادامه خواهد یافت و به احتمال زیاد و با توجه به تاثیر تحریمهای اقتصادی امریکا علیه ایران، مذاکرات مستقیم و فراتر از مسایل اتومی مورد بحث قرار خواهد داشت. در صورت شکست تلاشهای دیپلوتیک چنانچه ایالات متحده امریکا بین ایران اتومی و حمله بر ایران برای جلوگیری از دستیابی این کشور به اسلحه اتومی، مجبور به انتخاب شود، مسلما حمله بر ایران را در دستور کار قرار خواهد داد.
بدون تردید نظام ایران و سیاستهای بلندپروازانه اتومی آن، تهدیدی جدی علیه منافع استراتژیک امریکا در منطقهی مملو از منابع انرژی خلیج است. سیاست امریکا در دور قبل بر اصل مذاکره و جستجوی راهحل دیپلوماتیک مساله ایران استوار بوده است. هرچند تلاشهای زیادی صورت گرفت تا امریکا مستقیما و یا توسط اسراییل بر تاسیسات اتومی ایران حمله کند، ولی بحران عراق، افغانستان، مشکلات اقتصادی امریکا و نیز دوراندیشی شخص اوباما مانع این برنامه شد.
در دور دوم نیز تلاشهای دیپلوماتیک ادامه خواهد یافت و به احتمال زیاد و با توجه به تاثیر تحریمهای اقتصادی امریکا علیه ایران، مذاکرات مستقیم و فراتر از مسایل اتومی مورد بحث قرار خواهد داشت. در صورت شکست تلاشهای دیپلوتیک چنانچه ایالات متحده امریکا بین ایران اتومی و حمله بر ایران برای جلوگیری از دستیابی این کشور به اسلحه اتومی، مجبور به انتخاب شود، مسلما حمله بر ایران را در دستور کار قرار خواهد داد.
2 – سوریه
سوریه تبدیل به موضوع جدی و پیچیدهای شده است. با تو جه به افزایش قربانیان غیرنظامی، فشارهای فزایندهای از سوی کشورهای منطقه از جمله ترکیه و عربستان وجود دارد تا ایالات متحده را برای حمله مسلحانه به سوریه متقاعد سازد. تاکنون چنین بهنظر میرسد که امریکا علاقهمند حمله نظامی به این کشور نمیباشد. اختلافات شدید نیروهای مخالف بشارالاسد و ترکیب نا متجانس آن از قبیل تندروان سلفی، متحدان القاعده و جداییطلبان کُرد، سوریه را به آتشفشانی مبدل کرده است که کوچکترین بیاحتیاطی و سهلانگاری، باعث انفجار عظیمی میگردد که مهار آن کار دشوارتر از تحمل بشار الاسد بهنظر میرسد. امریکا تلاش میورزد تا رضایت چین و روسیه را که از متحدان سوریه میباشند، بهدست آورد و با تشکیل ایتلاف جهانی، کار سوریه را یکسره کند.
سوریه تبدیل به موضوع جدی و پیچیدهای شده است. با تو جه به افزایش قربانیان غیرنظامی، فشارهای فزایندهای از سوی کشورهای منطقه از جمله ترکیه و عربستان وجود دارد تا ایالات متحده را برای حمله مسلحانه به سوریه متقاعد سازد. تاکنون چنین بهنظر میرسد که امریکا علاقهمند حمله نظامی به این کشور نمیباشد. اختلافات شدید نیروهای مخالف بشارالاسد و ترکیب نا متجانس آن از قبیل تندروان سلفی، متحدان القاعده و جداییطلبان کُرد، سوریه را به آتشفشانی مبدل کرده است که کوچکترین بیاحتیاطی و سهلانگاری، باعث انفجار عظیمی میگردد که مهار آن کار دشوارتر از تحمل بشار الاسد بهنظر میرسد. امریکا تلاش میورزد تا رضایت چین و روسیه را که از متحدان سوریه میباشند، بهدست آورد و با تشکیل ایتلاف جهانی، کار سوریه را یکسره کند.
3 – افغانستان
برنامه خروج نیروهای امریکایی پس از سال ۲۰۱۳ آغاز میگردد و اوباما همانند عراق، میراث خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را در کارنامهاش به یادگار خواهد گذاشت. سوال اساسی برای تمام علاقهمندان افغانستان این است که وضعیت این کشور پس از خروج نیروهای امریکایی به چه شکلی رقم خواهد خورد؟ مسلما وضعیت افغانستان نباید بهسمت هرجومرج، دوام بحران و عدم مشروعیت سیاسی سیر کند. چنانچه اوضاع افغانستان بهسمت ناخواستهای پیش برود، در کنار مردم افغانستان هم ایالات متحده امریکا و هم تمام اعضای پیمان ناتو متضرر خواهند شد. بنابراین عاقلانه بهنظر نمیرسد که پس از خروج نیروهای نظامی بینالمللی، افغانستان به حال خودش رها گردد. پس از خروج سربازان امریکایی باید تلاش صورت بگیرد که روند سیاسی حل مشکلات افغانستان سرعت یابد. برگزاری انتخابات آزاد و شفاف و متعاقب آن ایجاد یک دولت پاسخگو و سالم میتواند بسیاری از مشکلات افغانستان را حل کند.
بر خلاف آنچه وانمود میگردد، سال ۲۰۱۴، سال تغییرات شگرف و غیرقابل پیشبینی در افغانستان نمیباشد. با توجه به خطر تجدید قوای تروریزم، مسایل مهم لاینحل در منطقه و جلوگیری از تکرار اشتباهات دهه نود میلادی، ایالات متحده امریکا حضور معنادار خود در افغانستان را حفظ خواهد کرد و خروج بخش بزرگی از نیروهای نظامیاش به معنی پایان ماموریت امریکا در افغانستان نخواهد بود.
برنامه خروج نیروهای امریکایی پس از سال ۲۰۱۳ آغاز میگردد و اوباما همانند عراق، میراث خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را در کارنامهاش به یادگار خواهد گذاشت. سوال اساسی برای تمام علاقهمندان افغانستان این است که وضعیت این کشور پس از خروج نیروهای امریکایی به چه شکلی رقم خواهد خورد؟ مسلما وضعیت افغانستان نباید بهسمت هرجومرج، دوام بحران و عدم مشروعیت سیاسی سیر کند. چنانچه اوضاع افغانستان بهسمت ناخواستهای پیش برود، در کنار مردم افغانستان هم ایالات متحده امریکا و هم تمام اعضای پیمان ناتو متضرر خواهند شد. بنابراین عاقلانه بهنظر نمیرسد که پس از خروج نیروهای نظامی بینالمللی، افغانستان به حال خودش رها گردد. پس از خروج سربازان امریکایی باید تلاش صورت بگیرد که روند سیاسی حل مشکلات افغانستان سرعت یابد. برگزاری انتخابات آزاد و شفاف و متعاقب آن ایجاد یک دولت پاسخگو و سالم میتواند بسیاری از مشکلات افغانستان را حل کند.
بر خلاف آنچه وانمود میگردد، سال ۲۰۱۴، سال تغییرات شگرف و غیرقابل پیشبینی در افغانستان نمیباشد. با توجه به خطر تجدید قوای تروریزم، مسایل مهم لاینحل در منطقه و جلوگیری از تکرار اشتباهات دهه نود میلادی، ایالات متحده امریکا حضور معنادار خود در افغانستان را حفظ خواهد کرد و خروج بخش بزرگی از نیروهای نظامیاش به معنی پایان ماموریت امریکا در افغانستان نخواهد بود.
4 – چین
تیم جدید حاکم بر جمهوری خلق چین، از درون نیروهای جوان و کمتر ایدیولوژیک حزب کمونیست سر برآورده است. امریکا تلاش خواهد کرد تا از طریق گسترش و استحکام روابط اقتصادی با این کشور نقاط اختلافبرانگیر میان دو کشور را بهگونهای پوشش دهد که برای چین، اهمیت روابط اقتصادی ارجحیت پیدا کند. فراموش نباید کرد که بلند پروازیهای نظامی و اقتصادی چین مایه نگرانی جدی برای منافع بلندمدت امریکا در کل جهان محسوب میگردد.
تیم جدید حاکم بر جمهوری خلق چین، از درون نیروهای جوان و کمتر ایدیولوژیک حزب کمونیست سر برآورده است. امریکا تلاش خواهد کرد تا از طریق گسترش و استحکام روابط اقتصادی با این کشور نقاط اختلافبرانگیر میان دو کشور را بهگونهای پوشش دهد که برای چین، اهمیت روابط اقتصادی ارجحیت پیدا کند. فراموش نباید کرد که بلند پروازیهای نظامی و اقتصادی چین مایه نگرانی جدی برای منافع بلندمدت امریکا در کل جهان محسوب میگردد.
5 – القاعده و تروریزم
مساله تروریزم و گسترش این پدیده خطر ناک جهانی از مسایل حساسی است که ایالات متحده نمیتواند از کنار آن به آرامی بگذرد. این خطر متاسفانه اگر در جایی سرکوب میشود، از نقطه دیگری سربلند میکند. امریکا همچنان حساسیت و قاطعیت خود را در برابر آن حفظ خواهد کرد.
مساله تروریزم و گسترش این پدیده خطر ناک جهانی از مسایل حساسی است که ایالات متحده نمیتواند از کنار آن به آرامی بگذرد. این خطر متاسفانه اگر در جایی سرکوب میشود، از نقطه دیگری سربلند میکند. امریکا همچنان حساسیت و قاطعیت خود را در برابر آن حفظ خواهد کرد.
6 – اروپا
هرچند اروپا بهدلایل بیشماری از اهمیت زیادی برای امریکا برخوردار میباشد، ولی اوباما رییسجمهور پس از جنگ جهانی نیست که اولویت نخست سیاست خارجیاش را اروپا تشکیل بدهد. امریکا در این دوره سیاست «نگاه به شرق» را با جدیت بیشتر از پیش ادامه خواهد داد و تلاش خواهد کرد تا روابط بینالمللی خویش را در افقهای دورتر از این قاره گسترش بدهد
هرچند اروپا بهدلایل بیشماری از اهمیت زیادی برای امریکا برخوردار میباشد، ولی اوباما رییسجمهور پس از جنگ جهانی نیست که اولویت نخست سیاست خارجیاش را اروپا تشکیل بدهد. امریکا در این دوره سیاست «نگاه به شرق» را با جدیت بیشتر از پیش ادامه خواهد داد و تلاش خواهد کرد تا روابط بینالمللی خویش را در افقهای دورتر از این قاره گسترش بدهد
از هشت صبح.
No comments:
Post a Comment