Thursday 20 September 2012

سخنانی بعد از وقت

 سخنانی بعد از وقت
سه‌شنبه, 11 سپتامبر 2012 08:54
منو چهر     

یازدهمین سالروز شهادت قهرمان ملی کشور در حالی تجلیل شد که دیگر نشانه‌یی از بهبود وضعیت سیاسی و امنیتی وجود ندارد و همة انگشت‌ها به سوی حکومت نشانه رفته است. این دریافت سیاه و نومیدانه، دیدگاه جناح و یا گروه‌هایی نیست که در سال‌های گذشته در مقابل حکومت قرار داشتند؛ اگر هم بود اکنون نیست، زیرا صحبت‌های سخنرانان محفل شهادت قهرمان ملی نشان داد که حتا خود حکومت به ضعف‌ها و اشتباهاتش پی برده است.آن‌چه در تجلیل از روز قهرمان ملی قابل توجه بود، همنوایی دولت‌مردان و مخالفان حکومت بود که به‌طور قطع بر حقانیت منتقدان حکومت آقای کرزی، مهر صحه گذاشت. در این محفل، صحبت‌های زیادی قابل توجه بود؛ اما مهم‌تر از همه، سخنان معاون نخست ریاست‌‎جمهوری و سخنان استاد سیاف بود که موجی از خبرهای این هفته را شکل داده‌اند.
نکتۀ قابل توجه در سخنان جناب مارشال فهیم، آن بود که او از ناکارآمدی نظام سیاسی صحبت کرد. او به این نتیجه رسیده است که نظام فعلی افغانستان، در اوایل روند جدید، برای تحکیم وحدت ملی در نظر گرفته شده بود و اکنون با تقویت نهادهای مدنی، به نظر می‌رسد که پاسخگوی تمام نیازهای جامعۀ افغانستان نیست.
این سخنان جناب مارشال دو سویه دارد و از هر دو منظر قابل درنگ است. پهلوی نخست آن، همان پی بردن حکومت فعلی به اشتباهاتِ گذشته‌اش است که همواره در پی توجیه آن بوده.
به نظر نمی‌رسد که دیدگاه جناب مارشال، دیدگاه همۀ سران حکومت باشد؛ زیرا حکومت آقای کرزی یک حکومت ایتلافی است و به نحوی تقسیم قدرت، میان او و معاونانش شکل گرفته است. اما یک موضوعْ قابل یادکرد است که جناب مارشال فهیم به عیوب نظام ریاستی پی برده و اکنون از هواخواهان نظام پارلمانی‌ست. اگر چنین دریافتی درست باشد، پس ای کاش چنین تغییری در موضع جناب مارشال، چندسال پیش اتفاق می‌افتاد؛ اما بازهم جای شکر است که بخشی از حکومت افغانستان به ضعف‌های این نظام اقرار می‌کنند.
در هر صورت، سخنان جناب مارشال تنها زمانی می‌تواند قابل تامل باشد که این دیدگاه، نظر عمومی‌ حکومت افغانستان باشد و تیم حاکم در راستای تحقق دریافت‌های‌شان، گام‌های عملی را بردارند. ورنه، بیان چنین حرف‌هایی، هیچ سودی به حال مردم و مملکت نخواهد داشت.
صحبت دیگری که حتا بیشتر از سخنان مارشال فهیم، اذهان را به خود معطوف داشت، سخنان بی‌سابقه و شدیداللحن جناب استاد سیاف بر ضد آقای کرزی بود. استاد سیاف صریحاً از سیاست‌های صلح‌جویانۀ حکومت انتقاد کرده گفت که با اِعمال سیاست‌های تضرع‌آمیز، صلح به دست نمی‌آید و چارۀ کار در مبارزۀ مسلحانه علیه طالبان است.
استاد سیاف به عنوان یک عالم دین، حملات انتحاری را محکوم کرد و برای اولین‌بار با لحن صریح از طالبان انتقاد کرد و حتا خواستار مجازات شدید این افراد از سوی حکومت افغانستان شد.دیدگاه استاد سیاف یک دیدگاه عمومی ‌و مسلط در طول سال‌های گذشته بوده که هیچ‌گاه از سوی حکومت افغانستان جدی گرفته نشده است.
هرچند نظر به موقف و شهرتی که جناب استاد سیاف دارد، این سخنان باید سال‌های خیلی قبل گفته می‌شد که در هر صورت، باز هم این عمل ایشان نشان داد که جناب سیاف با موضع مردم افغانستان هم‌سو است و از آدرس مردم حرف می‌زند.
سخنان جناب سیاف از موضع یک عالم دین، پیرامون قبیح خواندن حملات انتحاری و هم‌چنان صدور فتوای حرام خواندن این عمل، دقیقاً شبیه صحبت‌های استاد شهید، برهان‌الدین ربانی بود که حتا منجر به شهادت جناب ایشان شد. هرچند سخنان جناب استاد سیاف از این منظر که با حکم دینیْ طالبان را محکوم کرد، برای مردم افغانستان مایۀ امید است؛ ولی بنا بر تجربۀ قبلی، برای شخص او خالی از خطر نیز نخواهد بود، که از این بابت قابل نگرانی است.
در هر صورت، استاد سیاف به واقعیت‌هایی انگشت گذاشت که در حکومت آقای کرزی انکار می‌شود. طوری که حتا خود استاد سیاف به نحوی به آن اشاره داشت: «هر روز کاردت در گلونم (گلوی من) است. کش کرده میری، مثل گنجشک معصوم‌واری به پرزدن و پنجال زدن هم اجازه نمیتی. می‌گی که گپای سخت می‌گی. خی چی‌وقت بگویم امی گپه. وقتی که توتای واسکت ما ده درخت بالا شوه، باز همین توته‌های واسکت ما این گپه بزنه.»
این سخنان آقای سیاف قابل تأمل است و به زاویه‌های مهمی اشاره می‌کند. هرچند استاد سیاف نخواسته است که مخاطبش را به گونة علنی معرفی کند؛ اما از این اظهارات چنان پیداست که اشارة او به گونة تلویحی می‌تواند به حامد کرزی باشد. زیرا برای آقای سیاف، نظر شخص دیگری تا این اندازه قابل نقد و اهمیت نیست.هم‌چنان استاد سیاف به نحوی از انحا، حکومت را متهم کرد که عاملان حملات انتحاری و تروریستان را در بدل دالر رها می‌کند.
این اظهارات برای همه امیدبخش است، اما به شرطی که چنین موضعی ترک نشود و حکومت افغانستان زیر فشار قرار گیرد تا خط و نشانش را مشخص سازد، دشمنش را تعریف کند و بیش از این با خون و آرمان شهدا بازی نکند.
اکنون، پرسش اصلی این است که آیا این حرف‌ها و صحبت‌ها به گوش آقای کرزی خواهد رفت؟ آیا او مثل قهرمان ملی، با طالبان خواهد جنگید و یا مثل همیشه، دست تضرع‌آمیزِ دوستی‌اش دراز خواهد بود؟      


No comments:

Post a Comment