ترور اسدالله خالد یک بار دیگر نشان داد که گفت‌وگوهای صلح یک برنامۀ ناکام بود و بیشتر لجاجت آقای کرزی را بر کشاندن جنایت‌کاران به نظام کنونی نشان می‌داد. به رغم این که منتقدان روند گفتگو با طالبان بارها این موضوع را اذعان داشتند، اما تک‌روی‌های رییس جمهور و بی‌توجهی به هشدارهای مخالفان سبب شد که دشمنان مردم افغانستان جسورتر شده و حتا به مهم‌ترین مرجع امنیتی کشور حمله کنند.

در تازه‌ترین واکنش به این موضوع، حامد کرزی به ترکیه رفته است تا در خصوص چه‌گونه‌گی حملۀ طالبان به رییس امنیت ملی، گفت‌وگو کند. در این نشست که از سوی عبدالله گل رییس جمهور ترکیه دایر شده، آصف علی زرداری، رییس جمهور پاکستان نیز حضور دارد.ظاهراً این نشست به دلیلی برگزار شده است که کرزی به نحوی پاکستان را متهم به دست داشتن در ترور اسدالله خالد کرد که پاکستان هم واکنش نشان داده و گفته که حاضر است تا در حل این مساله، جانب افغانستان را کمک کند.

اما با توجه به حمایت بی‌دریغ پاکستان از طالبان که از سال‌های سال بدین‌سو روشن است و کرزی نیز مساله را می‌داند. اما این که چرا وی هر از گاهی موضع تند و یا شیرین علیه پاکستان می‌گیرد، بسته‌گی به ناکامی‌سیاست‌هایی نظیر همین گفت‌وگوهای صلح دارد که به نحوی تبرئه اشتباهات خودش است.

مردم افغانستان چنین مواردی را در گذشته بارها شاهد بوده اند که بهترین نمونه‌اش همانا قضیه ترور استاد ربانی است که منجر به تیره‌گی روابط حامد کرزی با پاکستان شد.

اما این‌بار، جناب کرزی سعی کرد تا موضع تندی علیه پاکستان نگیرد و فقط تلویحاً تقصیر را بر گردن پاکستان انداخت. دلیل این که آقای کرزی بعد از تلاش‌های زیادی توانسته است که پاکستان را برای کشاندن طالبان به پای میز مذاکره، با خود همسو بسازد. در حالی که پاکستان تلاش حفظ ظاهر این همسویی است و در خفا کماکان برنامه‌ی خود را عملی می‌کند.

اما، رهایی شمار زیادی از طالبان آقای کرزی را چنان شیفته کرده است که باور نمی‌کند، طالبان اسدالله خالد را ترور کرده باشند. به همین خاطر بود که در سخنرانی قبلی اش، به رغم این که طالبان خود مسوولیت حمله را پذیرفته بودند، آنان را برائت داد؛ این که به روشنی اسمی‌ از پاکستان هم در این حمله نبرد، دلیلش در همین جاست.

در هر حال، ترور نافرجام آقای خالد سروصداهایی را در پی داشت که رییس جمهور باید به آن‌ها جواب بدهد. اگر به قول خود حامد کرزی طالبان این کار را نکرده اند و طراحی حمله هم با وجود این که در خاک پاکستان صورت می‌گیرد و خود پاکستان در آن دخالت ندارد، پس چه کسی مقصر است؟

از همین جاست که نشست انقره مطرح می‌شود و گمان می‌رود که این نشست در واقع، نوعی خاک انداختن بر نتیجۀ سیاست‌های اشتباه رییس جمهور است که در قالب گفت‌وگوهای صلح مطرح شده است.

دریافت گروه‌های سیاسی این است که جناب کرزی در این نشست با جانب پاکستان به تبانی جدیدی خواهند رسید. چنین برنامه‌یی برای آن طراحی می‌شود تا پروسۀ ناکام مذاکرات صلح ادامه بیابد. چون آقای کرزی نمی‌خواهد به این زودی‌ها روند آزادسازی طالبان پایان بیابد و چتری به نام گفت‌وگوهای صلح که در واقع پروسۀ رسمیت بخشیدن به طالبان است، برچیده شود.حالا دو گمان وجود دارد. یکی این که آقای کرزی واقعاً فریب پاکستان را خورده است و فکر می‌کند که کشتی موهوم گفت‌وگوهای صلح در آستانۀ رسیدن به ساحل است و دوم این که وی به راستی تصمیم به سپردن نظام برای طالبان دارد. چنین ابهامی ‌را فقط گذشت زمان روشن خواهد کرد و عملی شدن تصامیمی ‌که پس نشست انقره گرفته خواهد شد.

از سوی دیگر، تأکید مکرر کرزی به رهایی ملابرادر، نشان می‌دهد که رییس جز رهایی برادرش ملابرادر دیگر برنامه‌ی ندارد. در حالی که افغانستان با چالش‌های فراوان فساد، ناامنی، خشونت و مسایل مهم انتخابات پیش رو دچار است اما پاچه برزدن رییس جمهور و کشور به کشور گشتن برای رهایی یک طالب، نشان می‌دهد که رییس جمهور در تعهدش به طالبان وفادارتر و سر سپرده‌تر نسبت به مسئولیتش در قبال مردم افغانستان است.