نشست پاریس، روزنۀ امید
دوشنبه, 17 دسامبر 2012 08:35
مبصر سیاسی
جبهۀ ملی افغانستان در کنفرانس سه روزۀ پاریس که به ابتکار بنیاد تحقیقات راهبردی راه انداخته شده است، شرکت خواهد کرد. در این نشست نمایندهگان طالبان، شورای عالی صلح و سایر گروههای اپوزیسیون و احزاب نیز اشتراک خواهند کرد که در جریان این هفته برگزار میگردد.
بهرغم اینکه بسیاری از کشورها نظیر پاکستان به چنین نشستی خوشبین نیستند و همچنان جانب حکومت افغانستان- که به نظر میرسد سعی دارد که ابتکار دایمی این نوع گفتوگوها را به دست بگیرد- این نشست را کم اهمیت جلوه میدهد، چیزی از مهم بودن این نشست فرو نخواهد کاست.
اهمیت این نشست، از چند منظر قابل توجه است:
1- این که گفتوگوهای صلح تا کنون تکبُعدی و بیرویه بوده است و به همین خاطر است که نتایج مثبتی را به بار نیاورده است. چنانکه در سالهای گذشته مردم افغانستان شاهد تعاملی میان طالبان و حکومت افغانستان بوده اند که با پادرمیانی کشورهای چون پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی، ایالات متحده و... نتایج زیانباری به جانب مردم افغانستان صادر شده است و هر یک از این کشورها به شمول حکومت افغانستان و جانب طالبان، منافع خودشان را جسته اند. بنابراین، مردم افغانستان و نیروهای مدافع آنان که در سالهای سخت و دشواری چون جهاد و مقاومت در کنار مردم بودند، به حاشیه رانده شده اند. از اینرو، این نشست میتواند نمونۀ بهتری باشد، برای رایزنی پیرامون صلح که تا کنون حکومت از آن پرهیز کرده است.
2- بدیهی است که با حضور نیروهای مردمی در این نشست، دستکم ابهام برخی از معاملات پنهان حکومت و طالبان روشن میگردد، یا به اصطلاح مردم افغانستان میدانند که طالبان حرف حسابشان چه است و شرایط حکومت چه خواهد بود و یا اینکه عوامل روشن ناکامیهای نشستهای صلح چه میتواند باشد؟
3- مسالۀ دیگر آن است که طالبان نیز پی خواهند برد که تنها حکومت افغانستان نیست که آنان با آقای کرزی وارد گفتوگو شده اند. در افغانستان نیروهای گسترده و مردمییی نیز وجود دارد که طالبان خواهی نخواهی نظر آنان را رعایت کرده و حضور آنان را به رسمیت بشناسد. همانهایی که یازده سال پیش گروه طالبان را تا غارهای توره بوره عقب زده بودند، همانهایی که پنج سال تمام در برابر تجاوز پاکستان و طالبان مقاومت کرده بودند و اکنون نیز بزرگترین نیروی مردمی شمرده میشوند، بنابراین، طالبان حتا اگر قرار باشد صلح کنند باید شرایط این نیروها را نیز بپذیرند.
4- این نشست میتواند نمونۀ خوبی برای اشتراک همه گروهها به حکومت و جامعۀ جهانی باشد که تا کنون خطی و تنها معاملهیی میان طالبان و آقای کرزی بوده است. چنان که در جریان این معامله زیر عنوان، گفتوگوهای صلح سایر ساحتهای ارزشی چون حقوق بشر، جامعۀ مدنی و... قربانی شده اند و به همین خاطر بوده که نشستهای صلح از آدرس حکومت آقای کرزی به نتیجه نرسیده است. اگر ایالات متحده و جامعۀ جهانی بخواهند، میتوانند از همین نشست الگو گرفته و پس از این گفتوگوهای صلح را با چنین ترکیبی ادامه بدهند که اینگونه، امید بسیاریست تا مردم افغانستان به یک اجماع ملی دست بیابند.
در هر صورت، با آنکه این نشست بیشتر شمایل یک سیمینار تخصصی را دارد و حکومت هم به خاطر آن که وجهۀ آن را پایین بیاورد، غیر رسمی میخواندش. اما تردیدی نیست که چنین نشستهایی میتواند بسا از ابهامات گفتوگوهای جاری صلح را روشن سازد و این خود یک دستاورد است. این که پاکستان پیهم نگرانیهای خود را پیرامون این نشست ابراز میدارد و همچنان حکومت افغانستان به نحوی آن را کم اهمیت جلوه میدهد، میرسانند که اگر در نشست پاریس مشکلات کلانی حل نمیشود، لااقل میتواند روزنۀ امیدی باشد برای نشستهای آینده که حکومت افغانستان همواره ترکیب آن را تقلیل داده و سود خود را از آن جسته است.
بهرغم اینکه بسیاری از کشورها نظیر پاکستان به چنین نشستی خوشبین نیستند و همچنان جانب حکومت افغانستان- که به نظر میرسد سعی دارد که ابتکار دایمی این نوع گفتوگوها را به دست بگیرد- این نشست را کم اهمیت جلوه میدهد، چیزی از مهم بودن این نشست فرو نخواهد کاست.
اهمیت این نشست، از چند منظر قابل توجه است:
1- این که گفتوگوهای صلح تا کنون تکبُعدی و بیرویه بوده است و به همین خاطر است که نتایج مثبتی را به بار نیاورده است. چنانکه در سالهای گذشته مردم افغانستان شاهد تعاملی میان طالبان و حکومت افغانستان بوده اند که با پادرمیانی کشورهای چون پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی، ایالات متحده و... نتایج زیانباری به جانب مردم افغانستان صادر شده است و هر یک از این کشورها به شمول حکومت افغانستان و جانب طالبان، منافع خودشان را جسته اند. بنابراین، مردم افغانستان و نیروهای مدافع آنان که در سالهای سخت و دشواری چون جهاد و مقاومت در کنار مردم بودند، به حاشیه رانده شده اند. از اینرو، این نشست میتواند نمونۀ بهتری باشد، برای رایزنی پیرامون صلح که تا کنون حکومت از آن پرهیز کرده است.
2- بدیهی است که با حضور نیروهای مردمی در این نشست، دستکم ابهام برخی از معاملات پنهان حکومت و طالبان روشن میگردد، یا به اصطلاح مردم افغانستان میدانند که طالبان حرف حسابشان چه است و شرایط حکومت چه خواهد بود و یا اینکه عوامل روشن ناکامیهای نشستهای صلح چه میتواند باشد؟
3- مسالۀ دیگر آن است که طالبان نیز پی خواهند برد که تنها حکومت افغانستان نیست که آنان با آقای کرزی وارد گفتوگو شده اند. در افغانستان نیروهای گسترده و مردمییی نیز وجود دارد که طالبان خواهی نخواهی نظر آنان را رعایت کرده و حضور آنان را به رسمیت بشناسد. همانهایی که یازده سال پیش گروه طالبان را تا غارهای توره بوره عقب زده بودند، همانهایی که پنج سال تمام در برابر تجاوز پاکستان و طالبان مقاومت کرده بودند و اکنون نیز بزرگترین نیروی مردمی شمرده میشوند، بنابراین، طالبان حتا اگر قرار باشد صلح کنند باید شرایط این نیروها را نیز بپذیرند.
4- این نشست میتواند نمونۀ خوبی برای اشتراک همه گروهها به حکومت و جامعۀ جهانی باشد که تا کنون خطی و تنها معاملهیی میان طالبان و آقای کرزی بوده است. چنان که در جریان این معامله زیر عنوان، گفتوگوهای صلح سایر ساحتهای ارزشی چون حقوق بشر، جامعۀ مدنی و... قربانی شده اند و به همین خاطر بوده که نشستهای صلح از آدرس حکومت آقای کرزی به نتیجه نرسیده است. اگر ایالات متحده و جامعۀ جهانی بخواهند، میتوانند از همین نشست الگو گرفته و پس از این گفتوگوهای صلح را با چنین ترکیبی ادامه بدهند که اینگونه، امید بسیاریست تا مردم افغانستان به یک اجماع ملی دست بیابند.
در هر صورت، با آنکه این نشست بیشتر شمایل یک سیمینار تخصصی را دارد و حکومت هم به خاطر آن که وجهۀ آن را پایین بیاورد، غیر رسمی میخواندش. اما تردیدی نیست که چنین نشستهایی میتواند بسا از ابهامات گفتوگوهای جاری صلح را روشن سازد و این خود یک دستاورد است. این که پاکستان پیهم نگرانیهای خود را پیرامون این نشست ابراز میدارد و همچنان حکومت افغانستان به نحوی آن را کم اهمیت جلوه میدهد، میرسانند که اگر در نشست پاریس مشکلات کلانی حل نمیشود، لااقل میتواند روزنۀ امیدی باشد برای نشستهای آینده که حکومت افغانستان همواره ترکیب آن را تقلیل داده و سود خود را از آن جسته است.
No comments:
Post a Comment