رئیس جمهور بازهم تلاش دارد به بهانه موافقت نامه امنیتی بار دیگر جرگه سنتی را در کابل برگزار نماید. معلوم نیست رئیس جمهور چه نتیجه مثبتی از جرگه های قبلی به دست آورده است که بازهم علی رغم نا کارآمدی و بی فرجام بودن این جرگه ها سخت اصرار دارد بار دیگر سرنوشت سیاسی کشور را به جرگه هایی بسپارد که در پیشگاه مردم افغانستان ارزش چندانی نداشته و از جایگاه قانونی نیز برخوردار نیست.  تمرکز بر جرگه ها در افغانستان در حالی که نهادهای قانونی هر چند ضعیف مانند پارلمان افغانستان وجود دارد فقط و فقط نشاندهنده عناد حکومت با قانون و ارزشهای جدیدی است که در 12 سال گذشته با رنجهای و مصایب فراوان ملت افغانستان بدست آمده است. پیامد این روند و اصرار غیر قانونی تضعیف نهادهای ملی و از کار افتادن سیستم سیاسی در حال رشد کشور است.

رئیس جمهور با روحیه سنتی خود توانسته است در غفلت نهادهای سیاسی و یا محافظه کاری آن به موفقیت های ظاهری و نسبی برای تداوم قدرت دست یابد اما نباید فراموش کرد که این روند در مقابل باعث بی اعتمادی و بی باوری مردم افغانستان نسبت به نظام سیاسی و روند سیاسی کشور گردیده و چرخه بحران سیاسی در کشور را به سمت انسداد و بن بست سوق داده است؛ هر چند نباید انتظار آنی داشت که روند رو به بن بست کنونی باعث انقلاب سریع در کشور گردد اما نباید از نظر دور داشت که انقلاب در افغانستان با توجه به ضعف نهادهای ملی می تواند به مناقشات دردناک درونی تبدیل گردد که حکومت خود مهمترین قرباین آن خواهد بود. باوری که متاسفانه در افغانستان هنوز قوت دارد این است که این کشور را باید با رویه های سنتی و پیشامدرن اداره کرد و ارزش های جدید پاسخگوی شرایط سیاسی و اجتماعی افغانستان نیست، اما درست تر آن است که متاسفانه هر بار نخبگان سیاسی افغانستان به ارزشها و مناسبات مدرن خیانت نموده و سوار بر فرهنگ سیاسی سنتی جامعه کوشیده اند ماهی مقصود خود را از این آب گل آلود دریافت نمایند و کمتر به فرجام این اقدامات خود نیز فکر کرده و تا زمانی که پنجه تظلم خواهی مردم و مخالفین گلوی آنها را نفشرده است نخواسته اند به واقعیت های در حال تغیر جامعه افغانی تن در دهند. افغانستان امروز با داشتن نهادهای ملی و قانونی که نیاز به حمایت و توجه دارند می تواند به مطالبات سیاسی کشور پاسخ مناسب دهد، به شرطی که زمامداران حکومت خود تابع قانون باشند و به مقتضیات آن تن در دهند.

جرگه سنتی که کار آن از چند ماه گذشته شروع شده است ظاهرا به بهانه موافقت نامه امنیتی برقرار می گردد اما مسلما رئیس جمهور اهداف خاصی را از این جرگه جستجو می نماید که عبارتند از: نخست اینکه مشورعیت از دست رفته خود را ظاهرا با جمع آوری صدها تن از شهروندان کشور دوباره احیا خواهد نمود؛ در حالیکه ستونهای ثبات و امنیت این کشور مواردی هستند که نه در جرگه بلکه در گوشه گوشه سرزمین افغانستان ندای قانون و عدالت را سر می دهند و مسلما علی رغم احترام به سنت ها به ابزارهای سیاسی که بر خلاف اراده قانونی شان باشد تمکین نخواهند کرد. دوم اینکه رئیس جمهور تلاش می کند برای غربی هایی که امروز از حکومت افغانستان به فغان رسیده اند بفهماند که این خواست مشترک همه افغانهاست و از این طریق برای خواسته های نامشروع خود حمایت مردمی و سنتی دست و پا نماید؛ در این صورت شرکت مردم  در این جرگه فرمایشی اقدامی علیه منافع ملی و انتخابی غلط برای  آینده این کشور خواهد بود. سوم اینکه رئیس جمهور می خواهد ورای این جرگه فرمایشی تاییداتی غیر مستقیم در مورد انتخابات ریاست جمهوری آینده شامل تعویق انتخابات، معرفی و جلب حمایت از نامزد مورد نظر خود و یا تمام گزینه هایی که باعث تمدید غیر قانونی دوره کاری وی باشد را جستجو خواهد نمود.

باید دید بازهم رئیس جمهور می تواند سوار بر بی مسئولیتی بخشی از جامعه افغانی به خواسته های خود برسد. اگر پاسخ مثبت باشد مردم و کسانی که در این جرگه ها شرکت مینمایند نباید گِلِه ای از بی ثباتی و آینده تاریکی داشته باشند که خود در شکل دهی به آن نقش مستقیم بازی نموده اند.