آیندۀ افغانستان در گروِ انتخابات آینده
احمد عمران
امروزه وقتی از انتخابات ریاستجمهوری آینده سخن گفته میشود، کولهباری از تجارب تلخ گذشته و مایههایي از نگرانی نسبت به آینده و سرنوشت سیاسی کشور، هر شهروند این سرزمین را به اندیشه وا میدارد. گذشته با تمام فراز و فرودهای آن، در عرصۀ انتخابات چندان درخشان نبوده؛ هرچند که در آن درسهای قابل تامل فروانی را میتوان ردیابی کرد.
آینده نيز چنان در هالهيی از ابهام و تیرهگی قرار گرفته که واقعاً نمیتوان فهمید چه چیزی در انتظار جامعه است. آیا برگشت به گذشته محتمل است؟ آیا انتخابات آنگونه که آرزو برده میشود، در فضای آرام، بدون دغدغه و به گونهيی عادلانه، برگزار میشود؟
فضل احمد معنوی رییس کمیسیون انتخابات کشور، در اظهارات اخیر خود، این نگرانیها و دغدغهها را چندینبرابر کرد؛ هرچند که در سخنان او مایههایي از خوشبینی نیز به چشم میرسید. او صریحاً گفت که انتخابات باید در زمان معین و به گونۀ شفاف و عاری از تقلب در کشور برگزار شود.
آقای معنوی تاکید کرد که انتخابات نباید به «قمار سیاسی» فرو کاسته شود. رییس کمیسیون انتخابات به هدف اینکه مراتب اداری را رعایت کرده باشد، نامهيي به رییسجمهوری فرستاده و این موارد را در آن ذکر کرده است.
در همین حال، جناحهای سیاسی کشور نیز در این نگرانیِ جمعی سهیماند و تلاش میورزند که شرایط به سمت بحرانیتر شدنِ بیشتر امتداد نیابد.
هرچند هنوز يك طرح مدون و رسمی از سوی جناحهای سیاسی و جامعۀ مدنی کشور، به منظور برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه در افغانستان ارایه نشده، ولی در موضعگیریهای برخی جناحها، میتوان رگههایي از یک طرح ناتمام را مشاهده کرد.
وقتی گفته میشود که برای برگزاری انتخابات شفاف و عاری از تقلب در کشور، نیاز به ملی ساختن کمیسیون برگزاری انتخابات است، بدون شک این سخن برآمده از یک اندیشۀ ملی برای حل بحران جاری در افغانستان میتواند به شمار رود.
از هر سو که نگاه کنیم، آیندۀ افغانستان به انتخابات آینده گره خورده و هیچ اتفاقی در کشور که بتواند به اندازۀ انتخابات ریاستجمهوری آینده بر سرنوشت سیاسی کشور تاثیرگذار باشد، وجود ندارد. انتخابات آینده، آیندۀ افغانستان است و به همین دلیل باید با این رویداد به عنوان یک وظیفۀ ملی برخورد کرد. در سال 2014 اتفاقهای زیادی در انتظار افغانستان است.
در این سال ماموریت نظامی ناتو در کشور به پایان میرسد؛ مناسبات جامعة جهانی با افغانستان وارد مرحلۀ تازهیی میشود؛ شماری از توافقنامههای راهبردی که با برخی کشورهای جهان به امضا رسیده، از قوه به فعل درمیآیند؛ نوع ارایۀ کمکهای جهانی که در کنفرانس توکیو تعهد شده، تغییر میپذیرد
و سرانجام انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود. اما در میان این رویدادهای مهم، موضوع انتخابات به عنوان رویداد مادر، میتواند مطرح شود؛ رویدادی که دیگر رویدادها را میتواند متاثر کند و به گونۀ دیالکتیکی رابطۀ آنها را رقم زند
.
طرح صلح دولت با خشونتگرایان که امروزه با سروصدای تمام جار زده میشود، حتا در ذهنیت متولیان این سیاست نیز دچار تزلزل و تردید شده است.
آقای کرزی که تا دیروز بدون واهمه از گرویدنِ گروههای شورشی به روند صلح سخن میگفت، حالا چنین به نظر میرسد که دیگر بدون اما و اگر از چنین طرحی دفاع کرده نمیتواند.
سخنان اخیر آقای کرزی نشان داد که حتا او نیز نمیتواند در برابر واقعیتهای عینی جامعه بیاعتنا باشد و روی حمایت گروههای افراطگرا و خشونتطلب تاکید ورزد.
وقتی آقای کرزی میگوید «آنانی که میکشند، باید پاسخگوی عمل خود باشند» بدون تردید پرده از این واقعیت برمیدارد که طرح صلحِ یکجانبه هم نمیتواند او را به هدف نزدیک کند. آقای کرزی با این اظهارات، یک روی دیگر سکه را نیز برملا کرد و آن اینکه باید به مردم توجه کرد و آنها هستند که باید سرنوشت سیاسی خود را بسازند.
سخنان اخیر آقای کرزی، شکست سیاستهای او را در یک دهۀ اخیر به نمایش گذاشت و نشان داد که حذف شهروندان از معادلات سیاسی، تنها یک نتیجۀ مرگبار میتواند در پی داشته باشد و آنهم انزوای سیاسی است. به همین دلیل، میبینیم
که تلاش میشود انتخابات حتا در درون گفتمان ارگ نیز با رویکرد تازه دنبال شود. ولی مسالۀ اساسی برای جامعۀ افغانستان، اهداف سیاسی ارگ نمیتواند باشد. مسالۀ اساسی این است
که چهگونه میتوان انتخابات آزاد و دموکراتیک را در کشور محقق کرد که ماحصل آن ایجاد نظامی مبتنی بر واقعیتهای امروز و فردای کشور باشد؛ نظامی که نیازهای جامعه را شناسایی کند و به موقع به آنها پاسخ گوید.
افغانستان امروز، افغانستان به بنبست رسیده است. این موضوع با تمام تلاشی که برای پنهان کردن آن صورت گرفت، در کنفرانسهای شیکاگو و توکیو خود را نشان داد. جامعة جهانی حالا به این نتیجه رسیده که ده سال را در افغانستان عملاً فرصتسوزی کرده است. به همین دلیل میبیینم
که در کنفرانسهای توکیو و شیکاگو، ضربالاجل دو ساله برای دولت آقای کرزی مقرر شد تا در ظرف این مدت کوتاه تغییرات لازم را در عرصههای حکومتداری خوب و مبارزه با فساد صورت دهد؛ مدت زمانی که بدون شک همچون ده سال گذشته، بدون هیچ تغییری خواهد گذشت. چون در حکومت آقای کرزی دو چیز عملاً وجود ندارد:
نخست، اندیشه برای طرح برنامههای کارساز برای ایجاد تغییرات؛ و دوم، اراده برای عملی کردن اندیشهها. وقتی حکومتی در ظرف چندینماه تلاش، نتواند حداقل طرحی را برای افغانستانِ پس از سال 2014 تدوین کند
و آن را به کنفرانسهای جهانی ارایه دهد، بدون تردید در ظرف دو سال آینده حتا نخواهد توانست که خود را از این پهلو به آن پهلو بگرداند.
پس امید بستن به گروه بر سرقدرت برای ایجاد تغییرات و اصلاحات آنگونه که گاهی شعار آن را سر میدهند، امیدی عبث و واهی است. آیندۀ افغانستان تنها در انتخابات آینده نهفته است که مردم بتوانند در آن با شرکت آزادانه، رهبری جدید کشور را انتخاب کنند.
روزنامه ماندګار
No comments:
Post a Comment