Sunday 15 July 2012

چه کسی امنیت ګاز ترکمنستان را تامین مینماید

لوله گاز TAPI: چه کسی امنیت ان را تامین میتواند؟
/15.7.2012
کارشناس مرکز مطالعات افغانستان معاصر دیمیتری ویرختوروف در مقاله خود که در سایت "انفوشس" نشر شده است، مینویسد:
در اوایل تابستان سال 2012 اوضاع پیرامون خط لوله گاز ترکمنستان – افغانستان – پاکستان – هند (TAPI) به مرحله جدید رسید. در تاریخ 23 ماه می اولین قراردادهای صدور گاز امضا گردیدند که مطابق انها در سال 2018 از طریق این خط لوله به مصرف کنندگان 90 میلیون متر مکعب گاز در شبانه روز ارسال خواهد شد که از جمله ان 38 میلیون مترمکعب گاز به هند، 38 میلیون – به پاکستان و 14 میلیون مترمکعب گاز به افغانستان صادر خواهد شد. این موافقت نامه را برای مدت زمان 30 سال کمپنی «ترکمین گاز» با کمپنی GAIL هند و کمپنی Inter State Gas Systems پاکستان عقد نموده است.

در تاریخ 11 جون اصف علی زرداری به قربان قلی بیردی مخمدوف رئیس جمهور ترکمنستان نامه ارسال داشت که در ان به لحن مملو از احساسات در باره اعمار خط لوله گاز اظهار نظر نموده:"پاکستان اعمار خط لوله گاز ترکمنستان – افغانستان – پاکستان – هند را به مثابه مهمترین پروژه بررسی میکند که اغاز دوران نوین همکاری به سطوح منطقوی و بین المنطقوی محسوب میشود".

از تحقق این پروژه تمام جوانب شرکت کننده انکشاف وسیع اجتماعی – اقتصادی و توسعه تجارت انتظار دارند. تائثیرات اقتصادی خط لوله گاز نه تنها به منافع کشورهای که مستقیماً در این پروژه شامل می باشند، بلکه به کشورهای دیگر نیز مربوط میگردند. باوجود انکه ترکمنستان در سازمان همکاری شانگهای نه به مثابه عضو و نه هم به صفت ناظر و نه هم شریک دیالوگ، شامل نمی باشد، ولی هند، پاکستان و افغانستان در سازمان همکاری شانگهای موقف ناظر را دارند. برای خود این سازمان مسایل انرژی و ترانزیت انرژی یکی از مسایل بسیار مهم محسوب میشوند. در اجلاس سال 2005 در مسکو و در گردهمایی شانگهای در ماه جون سال 2006 مفکوره کلوپ انرژی سازمان همکاری شانگهای به مثابه اتحادیه کشورهای که با تولید، مصرف و ترانزیت منابع مواد سوخت و انرژی ارتباط دارند، مورد بحث قرار گرفت. حالا، تا اندازه شرایط اضافی برای انکشاف این ابتکار به مقیاس های که منطقه بزرگ و پرجمیعت را احتواء میکند، بوجود می اید.

برعلاوه این، جمهوری مردم چین در افغانستان و پاکستان منافع بزرگ اقتصادی دارد. منجمله، کمپنی چینایی MCC اغاز کار استخراج معدن بزرگ مس عینک در ولایت لوگر، با ذخایر 12 میلون تن، پلان نموده است . در حال حاضر کندن کاری های باستانشناسی و امور امادگی خاتمه می یابند. اهمیت این پروژه برای خط لوله گاز تاپی به این امر مربوط میگردد که برای کار تمام عیار معدن ذوب سنگ معدنی در محل ضروری می باشد، تا مخارج انتقال کاهش داده شود. برای این کار اعمار کارخانه بزرگ ذوب مس ضرورت است که، به نوبه خود، به مواد سوخت ضرورت دارد. این کارخانه مانند موسسات دیگر تولیدی، مربوط به ذوب سنگ های معدنی – کارخانجات میتالورژی و غنی سازی، میتوانند به مصرف کنندگان بزرگ گاز مبدل گردند که از طریق خط لوله گاز انتقال داده میشود. به این ترتیب، پایپلاین تاپی را میتوان به مثابه یکی از شرایط برای تحقق منافع اقتصادی چین در افغانستان بررسی نمود.

روسیه نیز به شرکت در پروژه اعمار لوله گاز و لین انتقال برق در چارچوب پروژه CASA-1000 بسیار علاقمند می باشد که در باره ان در دومین جلسه گروپ کاری روسیه – پاکستان در باره همکاری در عرصه انرژی که در اوایل جولای سال 2012 در اسلام اباد صورت گرفت، اعلام گردیده است. روسیه میتواند در اعمار شبکه اقتصادی و همچنان عصری سازی ستشن های برق حرارتی پاکستان در مظفرگر و تاربیلا شرکت ورزد. به احتمال زیاد، این پروژه ها استفاده از گاز در این ستشن ها را پیشبینی میکنند. اصلاً، پاکستان قصد دارد تا سال 2014 قدرت ستیشن های برق خود را از 20 تا 130 گیگاوات افزایش دهد و چنین افزایش طرفیت ها به حجم بزرگ مواد سوخت ضرورت دارد که گاز ترکمنستان ان را تامین نموده میتواند.

اما باید خاطرنشان ساخت که در این لحظه حساس موضعگیری پاکستان کاملاً سازنده نمی باشد. باوجود اهمیت خط لوله گاز برای انکشاف اقتصاد پاکستان، انکشور تمام اقدامات لازم برای حل کامل مساله امنیت در افغانستان و در بلوچستان را اتخاذ نمی کند. این مشکل کارشناسان را به ابراز شک و تردید در باره تحقق پروژه خط لوله گاز مجبور میسازد. به این ترتیب، الکساندروس پیتیرسین در مقاله خود در شماره مورخ 12 جون مجله Foreign Policy نوشته است:"باوجود اینکه، در این مورد تردید وجود ندارد که مساله امنیت عامل عمده نگرانی در طول تمام پروسه اعمار و فعالیت خط لوله باقی خواهد ماند". او اشاره نموده که خط لوله گاز نباید کدام وظایف سیاسی در قبال داشته باشد و نباید به «خط لوله صلح» مبدل گردد.

بیانات مشابه در مطبوعات کم نیستند و تا حد معین ابراز هراس در باره امنیت خط لوله گاز به وجه مشترک مبدل گشته است.

این مساله را میتوان از جهت دیگر بررسی نمود. حالا این موضوع که رهبری و پایگاه های عمده طالبان در پاکستان قرار دارند، دیگر تعجب آورد نیست. شورای کویته رهبر رسمی طالبان و همچنان رهبری واقعی اکثریت دسته های مسلح در افغانستان محسوب میشود. طبق گزارش های که در رسانه ها نشر شده است، رهبری ان را حافظ عبدالمجید رئیس پیشین اداره استخبارات طالبان در سال های 1990 بر دوش دارد و شورا جلسات خود را در شهر کراچی برگزار میکند. کارشناسان نقل مکان شورا را از شهر سرحدی کویته به کراچی با تلاش های ادارات استخباراتی امریکا و افغانستان در مورد تخریب کار ان مربوط می دانند.

استخدام و امادگی افراد مسلح، دیپوهای عمده سلاح و تجهیزات انها نیز در پاکستان قرار دارند و تمویل طالبان از طریق شوراهای پاکستانی صورت میگیرد که امکان این گفته را میسر می سازد که طالبان بدون پناه گاه ها در پاکستان مدت ها قبل شکست میخوردند. برعلاوه این به همه معلوم است که پاکستان به طالبان در سال های 1990 کمک های وسیع مینمود و تا به حال یک عده سازمان های طالبان تحت کنترول اداره استخبارات نظامی پاکستان – ISI، قرار دارند.

این همه حقایق امکان این گفته را میسر می سازد که هم مساله تامین امنیت در منطقه بصورت کل و هم مساله امنیت اعمار خط لوله، بطور تعیین کننده به موضع پاکستان مربوط میگردد. امنیت فقط توسط درهم کوبیدن قاطع تمام سازمان ها و پایگاه های شورشیان در خاک پاکستان و بازداشت تمام رهبران آنها تامین شده میتواند. این کار با منافع ملی خود پاکستان مطابقت دارد، به خاطریکه تروریزم در خاک انکشور گسترش یافته و اعمال تروریستی و تبادله اتش در پیشاور، کراچی، اسلام اباد و شهرهای دیگر تقریباً بیشتر نسبت به افغانستان رخ میدهند.

ولی در تمام طول مدت زمان از لحظه اغاز عملیات عرب "ازادی شکست ناپذیر" در سال 2001، وقتیکه پاکستان به ایتلاف "ضد تروریزم" پیوسته، سرکوبی قاطعانه طالبان در پاکستان صورت نگرفته است. پاکستان، از یک طرف در باره اهمیت بزرگ خط لوله گاز اطمینان میدهد و از طرف دیگر – اقدامات فعال برای تامین امنیت در منطقه و در میسر خط لوله گاز که از طریق کویته و مناطق عمده موقعیت پایگاه های طالبان در بلوچستان عبور مینتماید، اتخاذ نمی کند. این امر بدان علت توضیح شده میتواند که رهبری پاکستان، به احتمال زیادی، موقعیت ترانزیتی خود را در پروژه خط لوله گاز به مثابه وسیله برای اعمال فشار اقتصادی و سیاسی برهند بررسی میکند.

در چنین وضع نمی توان با نگرانی های کارشناسان در مورد امنیت خط لوله گاز موافقت نکرد. در خاک افغانستان امنیت تا اندازه، برخلاف نظر معمول تامین خواهد شد. ارگان های امنیتی افغانستان، اردو و پولیس عملیات های بسیار زیادی در تمام ولایات انجام میدهند و تلفات افراد مسلح، بر اساس گزارش های رسمی، در طی یک شبانه روز به 80 – 100 نفر و بطور اوسط به 20 – 30 نفر میرسد. مخالفت های مردم محلی در مقابل طالبان نیز افزایش یافته است و مثال زنده قیام مردم در ولسوالی اندر غزنی است. و بالاخره، مولوی فقیر محمد قوماندان بلندپایه طالبان در اوایل ماه جولای اعتراف نموده که طالبان پناگاه های امن در افغانستان ندارند. این حقایق نشان میدهند که حکومت افغانستان میتواند امنیت اعمار و بهره برداری خط لوله گاز را تامین نماید، چون این مهمترین پروژه اقتصادی برای کشور است. با تاسف، پاکستان چنین امنیت را تضمین کرده نمی تواند و حکومت پاکستان در ماهیت امر به ترور و فعالیت های افراد مسلح همدست می باشد.

از همینرو باید به موضعگیری پاکستان نه تنها شرکت کنندگان پروژه خط لوله گاز، بلکه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای که منافع اقتصادی انها به سرمایه گذاری در اقتصاد افغانستان مربوط می باشند، دقیقاً توجه نمایند. بدون سهمگیری واقعی پاکستان در امر تامین امنیت خط لوله گاز تاپی پروژه لوله گاز شاید تحقق نه یابد و ممکن، تحولات جدی سیاسی لازم گردند، تا این مهمترین ابتکار در عمل پیاده شود.
.

No comments:

Post a Comment